عشق حقیقی
p3
+ که به من چه یدونه زدم تو دم و دستگاش که خورد زمین اون یکی رو هم زدم نفله کردم به دختره کمک کردم که بره خونه
+ نگران نباش دیگه چیزی نیست
£ مرسی اونی
+ اسمت چیه
£ من میام تو جی
+ من ات هستم تو مدرسه مایی پس فردا میبینمت
£ باشه خداحافظ اونی
+ بای
از زبون جونگ کوک
داشتم تو خیابون راه میرفتم و به نقاشی ات فکر میکردم که یهو دیدم یه پسر از تو کوچه ای خورد زمین رفتم نزدیکتر دیدم یه دختر داره دوتا پسر رو میزنه دقت کردم ات بود برگام ریخت این همون دختری نبود که مظلوم بود؟؟؟
به دختره کمک کرد رفت خونش اقای جئون ماشاالله عاشق کسی شده که تو دعوا کم نمیاره یهو یه پس کله ای خوردم برگشتم دیدم تهیونگ
× کجایی
_ ته تو عم دیدی
× چی رو
_ هیچی ولش کن اما ازش خوشم اومد
از زبان ات
رفتم خونه یه حموم 20 دقیقه رفتم اومدم کیدراما دیدم ساعت 9 بود خوراکی هام تموم شد از اتفاقی که امروز افتاد خیلی سرد شدم با همه خیلی بی روح شدم بودم اما تظاهر به خوبی میکردم توی 17 سالگیم یکی میخواست بهم تجاوز بکنه که من جلوش رو گرفتم از همه پسرا بدم میاد براتون باید عجیب باشه اما من مافیام تو معرفی خودم نگفتم اما سوپرایز شدید لقبم هم زن بیرحم و بزرگترین گرل بند
اومدم برم خوراکی بخرم لباس مشکی ام رو پوشیدم سوار موتور مشکیم شدم کلاه رو گذاشتم رفتم سمت مارکت اومدم شیرموز بردارم چون کلاهم بود نمیدیدم برای همین دراوردم
از زبان جونگکوک
بیرون با موتور داشتم میگشتم تشنم شد رفتم مارکت پارک کردم دیدم یه موتور سنگی عین خودم اونجا چه جالب کسی هست که عین من این وقت بیاد بیرون رفتم شیرموز بردارم دیدم یکی با کلاهه حتما موتوره ماله اونه دوست دارم چهرشو ببینم که یهو کلاهش رو درآورد این این اتههههه
_ اتت تویی
+ عه تو اینجایی
_ وایسا یه لحظه اون موتور ماله توعه؟؟
+ اره چطور
_ اخه بهت نمیخوره
شرط نذاشتم که ببینی اگه خوشت اومد پیجمو فالو کن تا بقیشو بزارم
+ که به من چه یدونه زدم تو دم و دستگاش که خورد زمین اون یکی رو هم زدم نفله کردم به دختره کمک کردم که بره خونه
+ نگران نباش دیگه چیزی نیست
£ مرسی اونی
+ اسمت چیه
£ من میام تو جی
+ من ات هستم تو مدرسه مایی پس فردا میبینمت
£ باشه خداحافظ اونی
+ بای
از زبون جونگ کوک
داشتم تو خیابون راه میرفتم و به نقاشی ات فکر میکردم که یهو دیدم یه پسر از تو کوچه ای خورد زمین رفتم نزدیکتر دیدم یه دختر داره دوتا پسر رو میزنه دقت کردم ات بود برگام ریخت این همون دختری نبود که مظلوم بود؟؟؟
به دختره کمک کرد رفت خونش اقای جئون ماشاالله عاشق کسی شده که تو دعوا کم نمیاره یهو یه پس کله ای خوردم برگشتم دیدم تهیونگ
× کجایی
_ ته تو عم دیدی
× چی رو
_ هیچی ولش کن اما ازش خوشم اومد
از زبان ات
رفتم خونه یه حموم 20 دقیقه رفتم اومدم کیدراما دیدم ساعت 9 بود خوراکی هام تموم شد از اتفاقی که امروز افتاد خیلی سرد شدم با همه خیلی بی روح شدم بودم اما تظاهر به خوبی میکردم توی 17 سالگیم یکی میخواست بهم تجاوز بکنه که من جلوش رو گرفتم از همه پسرا بدم میاد براتون باید عجیب باشه اما من مافیام تو معرفی خودم نگفتم اما سوپرایز شدید لقبم هم زن بیرحم و بزرگترین گرل بند
اومدم برم خوراکی بخرم لباس مشکی ام رو پوشیدم سوار موتور مشکیم شدم کلاه رو گذاشتم رفتم سمت مارکت اومدم شیرموز بردارم چون کلاهم بود نمیدیدم برای همین دراوردم
از زبان جونگکوک
بیرون با موتور داشتم میگشتم تشنم شد رفتم مارکت پارک کردم دیدم یه موتور سنگی عین خودم اونجا چه جالب کسی هست که عین من این وقت بیاد بیرون رفتم شیرموز بردارم دیدم یکی با کلاهه حتما موتوره ماله اونه دوست دارم چهرشو ببینم که یهو کلاهش رو درآورد این این اتههههه
_ اتت تویی
+ عه تو اینجایی
_ وایسا یه لحظه اون موتور ماله توعه؟؟
+ اره چطور
_ اخه بهت نمیخوره
شرط نذاشتم که ببینی اگه خوشت اومد پیجمو فالو کن تا بقیشو بزارم
۱۳.۱k
۰۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.