ازت متنفرم ولی عاشقتم پارت 3

من عاشقش شده بودم ولی اون منو دوست نداشت (قضاوت نکن اوفففف)
ویو تهیونگ
هان‌سو-هی بزور منو بوسید من فقط خواستم باهاش وقت بگذرونم
تهیونگ: هان‌سو-هی
هان‌سو-هی: ددی بیا بریم یجای خلوت
تهیونگ: ولم کن و هولش دادم
ا/ت ویو
بعد اون صحنه یهو بغض کردم من عاشق شده بودم اما میترسیدم که اون منو رد کنه:)
ولی باید خودمو جلوی جونگ‌سان خوب جلوه بدم رفتیم نشستیم جایی نشستیم که تو دید نباشیم یهو ی پسره ای اومد سمتم گفت:
پسره: افتخار رقصو به من میدی لیدی؟
ا/ت: برای در آوردن لج تهیونگ قبول کردم
تهیونگ ویو
دوتا زوج اومدن داشتن میرقصیدن با خودم گفتم چی میشد منم الان با ا/ت داشتم میرقصیدم؟(پسر کیوتم)
که دیدم اون دختره ا/ته!!!!!!!!
رفتم نزدیک و دست ا/تو گرفتم و باخودم کشوندمش تو یکی از اتاقای بار سریع ل.بامو گذاشتم رو ل.باش میخواستم لباسشو در بیارم که گفت:
_رئیس اینکارو نکنین
+ل.بامو از ل.باش جدا کردم و گفتم دیگه بهم نگو رئیس ا/ت
_هولش دادم (هعی خاک تو سرت) و گفتم دیگه سمتم نیا فردا میام استعفا میدم
+اما ا/ت
_.......
بدون حرفی رفت بیرون که یهو با یچیزی دهنشو گرفتن و سیاهی متلق........
خمارییییییی🤣🤣🤣🤣
شرطا نرسیده بود ولی اینسیری شرطارو نرسونین ادامه نمیدم🙏🏻🗿🙄
شرطا: 4 تا کامنت
12 لایک