مرا برهنه کن...
مرا برهنه کن...
سپس دوباره بپوش ...
تبم را ببوس...
تنم را بنوش...
دستهایت را در سراشیبی پیکرم
بگردان ؛
مرا سخت در آغوش بگیر..
که سخت گیریهایت را دوست دارم !
شعلههای مرا شعله ور تر کن ...
بگذار در آغوش هم...
بی اختیار هم...
از ازدیاد حَر...
بسوزیم ...
تابسازیم زیباترین ترکیب را ؛
مکرر نوازشم کن...
نوازشم کن...
و طغیان زنانهام را ...
به سمت گوشهایت هدایت کن ..
که ازگلوی من ...
جز خواستنت...
گزافهای بیرون نمیتراود ..!
سپس دوباره بپوش ...
تبم را ببوس...
تنم را بنوش...
دستهایت را در سراشیبی پیکرم
بگردان ؛
مرا سخت در آغوش بگیر..
که سخت گیریهایت را دوست دارم !
شعلههای مرا شعله ور تر کن ...
بگذار در آغوش هم...
بی اختیار هم...
از ازدیاد حَر...
بسوزیم ...
تابسازیم زیباترین ترکیب را ؛
مکرر نوازشم کن...
نوازشم کن...
و طغیان زنانهام را ...
به سمت گوشهایت هدایت کن ..
که ازگلوی من ...
جز خواستنت...
گزافهای بیرون نمیتراود ..!
۱۱.۲k
۳۰ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.