عشق جوانه زده 🌱در نفرت 🥀🍁🌾

#PaRt_5
daymyan
رفتم سمت ماشین همینکه درش رو باز کردم با جای خالی کاترین مواجه شدم

-همگی به دنبال ملکه بگردید
_منظورت چیه
-نیستن
_منتظر چی هستید برین دیگه
همه:بله فرمانده

همه شروع کردن به گشتن



بعد از یه جست و جوی طولانی یه دختر با لباس کاترین رو دیدم که روی زمین کنار یکی از ماشین ها افتاده و داره از درد و سرما به خودش میپیچه
-پیداشون کردم فرمانده بیاید اینجا
&د.دیمین تویی
-ب.بله منم ملکه لطفاً سعی کنید چشماتون رو باز نگه دارید به خاطر من
&باشه ولی من میخوام بخوابم
-ن.نه ملکه لطفاً
(پرش زمانی )
Lara

٫با دخترم چیکار کردید
_مادر لطفاً آروم باشید حالش خوبه
٫ت.تو به این حالت میگی خوب
•عزیزن آروم باش حلش خوب میشه اون از خانواده سالواتوره
@مامان
٫جانم دخترم
@این همه سر و صدا برای چیه

دختر کوچک ترم جویی در حالی که لباس خواب تنش بود و داشت با دستش چشمش رو میمالید و عروسکش رو روی زمین میکشید طرفم اومد و خودش رو توی بغلم جای داد و صورتش رو توی سینم قایم مرد (ای منحرفا)

@مامان هق هق آبجی چش شده
٫ابجی فقط خستس عزیزم اون چیزیش نیست
@پس وقتی بیدار شد باهام بازی میکنه
٫اره عزیزم آره ....... البته امید وارم(تیکه ی بعدی رو زمزمه وار گفت )

پرش زمانی
Dokter

وقتی از در بیرون رفتم خانواده ی سلطنتی بریتانیا به طرفم دویدن و

بیا پایین


















































































پایین تر








































































































خب دارم سرکارتون میزارم برید پی کاراتون و ممنون از حمایتتون اره