( پارت ۳ ) عشق دوطرفه
از زبان اریما
: امروز مدرسه نرفتم چون حالم خوب نبود .
من تا قبل از اکوا زندگی افتضاحی داشتم و همیشه به فکر خودکشی بودم چون تنها بودم و هیچ کسی نبود به اون تکیه کنم تا اینکه سروکله ی اکوا پیدا شد و من کم کم عاشقش شدم باخودم گفتم شاید بشه به اکوا تکیه کنم .
از زبان روبی
: داداشی امروز اریما نیامده چرا ؟ تو خبری ازش نداری ؟
اکوا : من از کجا بدونم !
روبی : اخه دیروز مگه تمرین نبودید ؟ پس باید یه خبری ازش داشته باشی !
از زبان اریما
: دیگه هرچقدر تو این دنیا موندم بسه باید هرچه زود تر کاری رو که خیلی وقت پیش باید انجام می شد را تموم کنم . گلدون و شکوندم صداش باعث شد که خدمتکار خونه بیاد پشت در و هی سرو صدا کند
از زبان اکوا
: من یه دلشوره ای دارم ، حس میکنم قراره اتفاق بدی برای اریما بیافتد . با تمام سرعت رفتم سمت خونشون و زنگ رو زدم در باز شد و من رفتم داخل دیدم خدمتکار داره گریه میکنه گفتم چی شده ؟
خدمتکار : صدای شکستگی گلدون میاد میخواد خودشو بکشه 😭
هرچقدر در زدم جوابمو نداد . چیکار کنم ؟
: امروز مدرسه نرفتم چون حالم خوب نبود .
من تا قبل از اکوا زندگی افتضاحی داشتم و همیشه به فکر خودکشی بودم چون تنها بودم و هیچ کسی نبود به اون تکیه کنم تا اینکه سروکله ی اکوا پیدا شد و من کم کم عاشقش شدم باخودم گفتم شاید بشه به اکوا تکیه کنم .
از زبان روبی
: داداشی امروز اریما نیامده چرا ؟ تو خبری ازش نداری ؟
اکوا : من از کجا بدونم !
روبی : اخه دیروز مگه تمرین نبودید ؟ پس باید یه خبری ازش داشته باشی !
از زبان اریما
: دیگه هرچقدر تو این دنیا موندم بسه باید هرچه زود تر کاری رو که خیلی وقت پیش باید انجام می شد را تموم کنم . گلدون و شکوندم صداش باعث شد که خدمتکار خونه بیاد پشت در و هی سرو صدا کند
از زبان اکوا
: من یه دلشوره ای دارم ، حس میکنم قراره اتفاق بدی برای اریما بیافتد . با تمام سرعت رفتم سمت خونشون و زنگ رو زدم در باز شد و من رفتم داخل دیدم خدمتکار داره گریه میکنه گفتم چی شده ؟
خدمتکار : صدای شکستگی گلدون میاد میخواد خودشو بکشه 😭
هرچقدر در زدم جوابمو نداد . چیکار کنم ؟
۱.۲k
۰۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.