ا.ت و ته(فیک)
ا.ت و ته(فیک)
اخیشش
بلاخره صبح شد
ا.ت:سلام مامان خوبی؟
سلام ا.ت بشین صبحونه بخور
ا.ت :اوکی الان میخورم
~~~~
رفتم مدرسه
خب معلم خیلی از من خوشش اومده بود فکر کنم
چون داشت خیلی ازم تعریف میکرد
از نمره هام و همچی
خلاصه وقتی رفتم سر کلاس معلم تازه وارد شده بود انگار
در زدم
ا.ت:ببخشید دیر کردم
معلم:اشکالی نداره بیا تو
بچه ها این دانش آموز جدیدهلطفا خودتو معرفی من
من:سلام من کیم ا.ت هستم خوشبختم
معلم گفت: میتونی کنار جیمین بشینی
که یهو
جانگ می گفت:اونجا جای هیون اوکه
که معلم گفت:پس میتونی کنار تهیونگ و جونگ کوک بشینی
چشم
اخیشش
بلاخره صبح شد
ا.ت:سلام مامان خوبی؟
سلام ا.ت بشین صبحونه بخور
ا.ت :اوکی الان میخورم
~~~~
رفتم مدرسه
خب معلم خیلی از من خوشش اومده بود فکر کنم
چون داشت خیلی ازم تعریف میکرد
از نمره هام و همچی
خلاصه وقتی رفتم سر کلاس معلم تازه وارد شده بود انگار
در زدم
ا.ت:ببخشید دیر کردم
معلم:اشکالی نداره بیا تو
بچه ها این دانش آموز جدیدهلطفا خودتو معرفی من
من:سلام من کیم ا.ت هستم خوشبختم
معلم گفت: میتونی کنار جیمین بشینی
که یهو
جانگ می گفت:اونجا جای هیون اوکه
که معلم گفت:پس میتونی کنار تهیونگ و جونگ کوک بشینی
چشم
۳.۲k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.