آیدل جذاب من قسمت نوزدهم:))
+ پس من میام خونتون
! باشه پسرم
تهیونگ سریع از پله رفت پایین
در خونه رو باز کرد بدو بدو رفت تا یه تاکسی بگیره یه دفعه سرش گیج رفت داشت میوفتاد که دستش و گرفت به دیوار
+ چرا ها الان نه
سریع سعی کرد بتونه روی پاش وایسع سریع یه تاکسی گرفت داخل ماشین نشست کم کم داشت سرشو ماساژ میداد
( افراد متفرقه ٫)
٫ آقا حالتون خوبه؟
+ بله خوبم ممنون
٫ اگه آب خواستید من دارم
+ نه ممنون
سعی کرد تا یکم چشماشو ببنده
بعد از چند دقیقه رسیدن
٫ آقا رسیدیم
+ عا .... ممنون
و پولشو داد و اومد بیرون
سریع رفت سمت در و زنگ درو زد
+ آقای بنگ
دیگه توان شو نداشت یه دفعه از حال رفت و بیهوش شد
بعد از چند دقیقه آقای بنگ درو باز کرد
! ته خوبی تهیونگ بلند شو
و بله آقای بنگ سریع بردش داخل و حاظر شد تا تهیونگ و ببره بیمارستان
داخل خونه ی تهیونگ ؛
از زبان کوک ؛))
نزدیک سه ساعته منتظر تهیونگم گفتم شاید کارش طول کشیده بهش زنگ زدم ولی جواب نداد
بعد چند دقیقه گوشیش زنگ خورد آقای بنگ بود
_ بلههه
! کوکک سریع بیا بیمارستان
_ برای چی
! تهیونگ
و ادامه دارد ( تو خماری بمونین)
! باشه پسرم
تهیونگ سریع از پله رفت پایین
در خونه رو باز کرد بدو بدو رفت تا یه تاکسی بگیره یه دفعه سرش گیج رفت داشت میوفتاد که دستش و گرفت به دیوار
+ چرا ها الان نه
سریع سعی کرد بتونه روی پاش وایسع سریع یه تاکسی گرفت داخل ماشین نشست کم کم داشت سرشو ماساژ میداد
( افراد متفرقه ٫)
٫ آقا حالتون خوبه؟
+ بله خوبم ممنون
٫ اگه آب خواستید من دارم
+ نه ممنون
سعی کرد تا یکم چشماشو ببنده
بعد از چند دقیقه رسیدن
٫ آقا رسیدیم
+ عا .... ممنون
و پولشو داد و اومد بیرون
سریع رفت سمت در و زنگ درو زد
+ آقای بنگ
دیگه توان شو نداشت یه دفعه از حال رفت و بیهوش شد
بعد از چند دقیقه آقای بنگ درو باز کرد
! ته خوبی تهیونگ بلند شو
و بله آقای بنگ سریع بردش داخل و حاظر شد تا تهیونگ و ببره بیمارستان
داخل خونه ی تهیونگ ؛
از زبان کوک ؛))
نزدیک سه ساعته منتظر تهیونگم گفتم شاید کارش طول کشیده بهش زنگ زدم ولی جواب نداد
بعد چند دقیقه گوشیش زنگ خورد آقای بنگ بود
_ بلههه
! کوکک سریع بیا بیمارستان
_ برای چی
! تهیونگ
و ادامه دارد ( تو خماری بمونین)
۴.۰k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.