Mafya love p⁷
ا/ت=لیا
تهیونگ=ته
گوشیش زنگ خورد برداشت
ته:بل؟
ته:باشه الان میام
و گوشی رو قطع کرد
ته:خوشگلم من میرم بیرون همهی این غدا تموم میشه باشه؟
لیا:باش
از پیشونیم بوس کرد و رف
حس عجیبی داش:)
ویو ته
سوجون زنک زد
سوجون:قربان پیداش کردیم
ته:باشه الان میام
یه انباری خیلی بزرگ داشتم که توش اسلحه ها اینا رو نگه میداشتم و بقیه کارام...
سوار ماشین شدم رفتم اونجا
نیم اینا بعد رسیدم
اون مرتيکه رو به صندلی بسته بودن
ته:اووو کیا رو میبینم
ب/ل:مممم(دهنش رو بسته بودن)
ته:دهنش رو باز کنید
چسب رو از دهنش در آوردن
ب/ل:دخترمو بهت دادم چی میخوای ازم چرا منو آوردی اینجا!
ته: عاممم بزا فک کنم اممم
دلم خواص
رفتم بهش یه مشت زدم تا جایی که بمیره
....
بعد از اینکه کارم باهاش تموم شد به بادیگارد ها گفتم یه جا بندازمش
بعد رفتم خونه..
ویو لیا
تو پذیرایی نشسته بودم که در باز شد
فک کنم تهیونگ بود
وایی چش شده همه جاش خونه
لیا:واییی چت شده همه جات خونه
ته:چیزی نیس عادی
لیا:اففف کجاش عادیه چیزیت شد
ته:نه
ته:ولی درد دارم(دروغ)
ویو ته
اولین دفعه بود که دیدم لیا برام نگران شده پس دورغ گفتم
لیا:اف برو لباسات رو عوض کن بعد ماساژت میدم
ته:واقعا
لیا:اگ نمیخوا~
ته:چرا چرا میخوام دو دقیقه دیگه میام صبر کن
رفتم بالا
ویو لیا
افف واقعا این مافیا؟
چرا این همه کیوت خدااا
.
.
.
.
.
.
.
The end
فالو
لایک
کامت یادتون نره کسوتان
باییی:)
#BTS
#army
#Jungkook
#JJK
تهیونگ=ته
گوشیش زنگ خورد برداشت
ته:بل؟
ته:باشه الان میام
و گوشی رو قطع کرد
ته:خوشگلم من میرم بیرون همهی این غدا تموم میشه باشه؟
لیا:باش
از پیشونیم بوس کرد و رف
حس عجیبی داش:)
ویو ته
سوجون زنک زد
سوجون:قربان پیداش کردیم
ته:باشه الان میام
یه انباری خیلی بزرگ داشتم که توش اسلحه ها اینا رو نگه میداشتم و بقیه کارام...
سوار ماشین شدم رفتم اونجا
نیم اینا بعد رسیدم
اون مرتيکه رو به صندلی بسته بودن
ته:اووو کیا رو میبینم
ب/ل:مممم(دهنش رو بسته بودن)
ته:دهنش رو باز کنید
چسب رو از دهنش در آوردن
ب/ل:دخترمو بهت دادم چی میخوای ازم چرا منو آوردی اینجا!
ته: عاممم بزا فک کنم اممم
دلم خواص
رفتم بهش یه مشت زدم تا جایی که بمیره
....
بعد از اینکه کارم باهاش تموم شد به بادیگارد ها گفتم یه جا بندازمش
بعد رفتم خونه..
ویو لیا
تو پذیرایی نشسته بودم که در باز شد
فک کنم تهیونگ بود
وایی چش شده همه جاش خونه
لیا:واییی چت شده همه جات خونه
ته:چیزی نیس عادی
لیا:اففف کجاش عادیه چیزیت شد
ته:نه
ته:ولی درد دارم(دروغ)
ویو ته
اولین دفعه بود که دیدم لیا برام نگران شده پس دورغ گفتم
لیا:اف برو لباسات رو عوض کن بعد ماساژت میدم
ته:واقعا
لیا:اگ نمیخوا~
ته:چرا چرا میخوام دو دقیقه دیگه میام صبر کن
رفتم بالا
ویو لیا
افف واقعا این مافیا؟
چرا این همه کیوت خدااا
.
.
.
.
.
.
.
The end
فالو
لایک
کامت یادتون نره کسوتان
باییی:)
#BTS
#army
#Jungkook
#JJK
۲۰.۳k
۰۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.