اولین دیدار پارت ۲ فصل ۲
جی هیون : 😂😂باشه بریم کافتریا
در کافتریا ...
لیسا : شیرینی نخوریم؟
ا/ت : نه بابا کیک بخوریم
لیسا : تو بازم شروع کردی؟
ا/ت : آره خیلی خوب کردم
لیسا : جیسو بیا اینو جمعش کن
جیسو : والا شاه هم حریفش نمیشه
لیسا : جیسووو
جیسو : خب گفتم نمیتونم
جنی : من جمعش میکنم باشه ا/ت کیک میخوریم
ا/ت : اع باشه
لیسا : جنی؟
جنی : چیکار کنم همین به ذهنم رسید
جیسو : خب اینم برای خودش یه راهه
هرماینی : میشه یه لحظه دهنتو ببندید؟
بقیه : باشه
داشتیم کیک میخوردیم و حرف میزدیم یهو یه چیزی شنیدم صدا برام آشنا بود
نامجون : ولی گفته باشما اینجا داد و بیداد ممنوع
جنی خواست ببینه کیه که داره حرف میزنه خواست پاشو تکون بده که پاش خورد زیر میز بشقابا یه دقیقه رفتن هوا دوباره با مخ اومدن زمین لیوانا هم هرچی چایی و قهوه بود ریخت منم چایی پرید تو گلوم نصفش هم از دهنم ریخت بیرون سرفه ام گرفت اونا هم گفتن چیشده
نامجون : یا خدا 😨😨
جین : چیشد 😰
جیهوپ : چه اتفاقی افتاد😧
یونگی : یا یهود😱😱
جیمین : یا ابوالفضل😱😱
تهیونگ و کوک باهم : چیشد؟😰😰😱
جنی : جیسو خوبی؟ ببخشید 😟😟
منم فقط سرفه کردم جنی یه دونه زد پشتم بیشتر سرفه کردم رزی فورا یه آب از تو کیفش در آورد که حتی لبم نزده بود
رزی : بیا بخورش
منم سریع سر کشیدمش
جنی : خوبی؟
جیسو : آره...آره...خوبم
جنی : من واقعا متاسفم
جیسو : فدای سرم اشکالی نداره
پسرا : خیلی هم عالی
و رفتن نشستن همه سرشون تو لاک خودشون بود
بازم یاد آوری میکنم قصد شیپ ندارم و اگر هم کردم واقعا معذرت میخوام
در کافتریا ...
لیسا : شیرینی نخوریم؟
ا/ت : نه بابا کیک بخوریم
لیسا : تو بازم شروع کردی؟
ا/ت : آره خیلی خوب کردم
لیسا : جیسو بیا اینو جمعش کن
جیسو : والا شاه هم حریفش نمیشه
لیسا : جیسووو
جیسو : خب گفتم نمیتونم
جنی : من جمعش میکنم باشه ا/ت کیک میخوریم
ا/ت : اع باشه
لیسا : جنی؟
جنی : چیکار کنم همین به ذهنم رسید
جیسو : خب اینم برای خودش یه راهه
هرماینی : میشه یه لحظه دهنتو ببندید؟
بقیه : باشه
داشتیم کیک میخوردیم و حرف میزدیم یهو یه چیزی شنیدم صدا برام آشنا بود
نامجون : ولی گفته باشما اینجا داد و بیداد ممنوع
جنی خواست ببینه کیه که داره حرف میزنه خواست پاشو تکون بده که پاش خورد زیر میز بشقابا یه دقیقه رفتن هوا دوباره با مخ اومدن زمین لیوانا هم هرچی چایی و قهوه بود ریخت منم چایی پرید تو گلوم نصفش هم از دهنم ریخت بیرون سرفه ام گرفت اونا هم گفتن چیشده
نامجون : یا خدا 😨😨
جین : چیشد 😰
جیهوپ : چه اتفاقی افتاد😧
یونگی : یا یهود😱😱
جیمین : یا ابوالفضل😱😱
تهیونگ و کوک باهم : چیشد؟😰😰😱
جنی : جیسو خوبی؟ ببخشید 😟😟
منم فقط سرفه کردم جنی یه دونه زد پشتم بیشتر سرفه کردم رزی فورا یه آب از تو کیفش در آورد که حتی لبم نزده بود
رزی : بیا بخورش
منم سریع سر کشیدمش
جنی : خوبی؟
جیسو : آره...آره...خوبم
جنی : من واقعا متاسفم
جیسو : فدای سرم اشکالی نداره
پسرا : خیلی هم عالی
و رفتن نشستن همه سرشون تو لاک خودشون بود
بازم یاد آوری میکنم قصد شیپ ندارم و اگر هم کردم واقعا معذرت میخوام
۲.۰k
۰۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.