8پارت 7

ساعت 10 صبح بیدار شدیم صبحانه زدیم در بدن
راه افتادیم طرف سد شیاده
2تا ماشین اجاره کردیم تا آخر مسافرت
2 ساعت بعد رسیدیم
حصیر پهن کردینم نشستیم
ا. ت: کی با من میاد زیپ لاین
جونگ کوک: من
ا. ت: بریم
کلی پله رفتیم بالا
ا. ت: اوف جقدر پله داره
رسیدیم بالا اول جونگ کوک رفت بعد من برگشتیم پیش اعضاد
ا. ت: اونقد حال داد که نگم
جونگ کوک: راست میگه شما هم باید امتحان کنید
ا. ت: شما خیلی ماستین ، اونکه خوابه، اونکه یکسره غر میزنه،.......
نامجون: الان چی کار کنیم
ا . ت: بریم قایق سوار شیم
جیهوپ: اون قو بهتر نیست
ا. ت: با با هیجان زندگی کنی ، پاشین
سوار قایق شدیم
بعد 15 دقیقه برگشتیم
ا. ت : چقدر حال داد حالا نهار
نامجون: راستی چیزی نیاوردیم بخوریم که
ا. ت: بریم رستوران
رفتیم داخل نشستیم
غذا سفارش دادیم
نامجون: چقدر غذا آوردن
ا. ت: چقدر چیه مناسبه نسبت به غذا هایی که ایرانیا میخورن
شوگا : یعنی شما هر روز انقد غذا میخورد
ا. ت: یس
پرش زمانی به برگشتن به ویلا آماده شدیم بریم دریا
غروب بود
شوگا: میخوای بری تو آب
ا. ت: نه، گرسنمه
شوگا: از اینکه بیایم اینجا یکسره داشتی غذا میخوردی الان داری بستنی میخوری
اصلا نهارت حذف شد
سرمو تکون دادن
جین: یکی جونگ کوک و تهیونگ و جیمین جمع کنه تو خیس خیس شدن
پرش زمانی به شب شدن
ا. ت:: پسرا بیاین دیگه
بهشون حوله دادم
برگشتیم ویلا شام خوردیم خوابیدیم