مافیا من
مافیا من
𝚙𝚊𝚛𝚝²
جئون : آره تست ولی قبلش من جئون جونگ کوک هستم و این [ اشاره به ته] دستیارم هستن کیم تهیونگ و این تست باید با وسایلی که بهت میدم یک آدم رو بکشی
ا.ت : اوکی
جئون : برات سوال نیست اونا کین و دلت نمیسوزه براشون
ا.ت : اگه دلسوز بودم خیلی وقت پیش مرده بودم حالا یکچیز بده زخم چاقوم رو ببندم
جئون : دکتر تو اتاق منتظره دنبالم بیا
ا.ت : آییی اوکی دارم میام
جئون : خوبی
ا.ت : آره فقط بریم
دکی : سلام چه اتفاقی افتاده جناب جئون
جئون : چاقو خورده
بسی بعد
تو اتاق شکنجه
جئون : خب با این نخ بکشش
ا.ت : نخخخخ؟
جئون : آره
ا.ت یکم فکر کرد بعد نخو گرفت و رو گردن قربانی گذاشت و سابید و بعد نخ رو محکم به گردن قربانی بست و بعد قربانی به خاطر نفس نکشیدن مرد
ا.ت : خوبه
جئون : آره
جئون : بیا
ا.ت : قیچی اوکی
ا.ت قیچی رو کرد تو گردن قربانی و اومد بیرون
حالتون رو بد نکنم بعد تست
ا.ت : چطور بودم
کیم ، جئون : تو یه روانی بالقوه ای
ا.ت : تازه فهمیدین
جئون : خب ا.ت هفته بعد ماموریت داریم
ا.ت : اوکی
جئون : نقشه رو پسفردا میگم بهت
ا.ت : اوکی من میرم تو اتاقم
تو اتاق آ.ت
ا.ت ویو
رفتم تو اتاقم تیشرتم رو در آوردم فقط یه شلوار و لباس زیر تنم بود و یه باند دور شکمم و جای کلی زخم دیگه رو بدنم یهو یکی وارد اتاق شد
جئون : ا.ت ....عااا ببخشید رفتم بیرون
تیشرت ذو پوشیدم و گفتم
ا.ت : بیا تو
جئون : ببخشید
ا.ت : چی میخواستی بگی ؟
جونگ کوک ویو
بعد از اینکه ا.ت از اتاق شکنجه رفت تو اتاقش میخواستم برم تو اتاقم که مسیرم رو به سمت اتاق ا.ت تغیر دادم که ازش بپرسم اگه چیزی میخواد بریم خرید وقتی درو باز کردم دیدم فقط یه لباس زیر و شلوار تنشه و یهو چشمم به زخماش خورد
جئون: ا.ت ... عاممم ببخشید رفتم بیرون
ا.ت : بیا تو
دیدم تیشرتشو پوشیده
ا.ت : چی میخواستی بگی ؟
جئون : چیزی لازم نداری بریم خرید
ا.ت : فعلا نه برو بیرون
بایا
𝚙𝚊𝚛𝚝²
جئون : آره تست ولی قبلش من جئون جونگ کوک هستم و این [ اشاره به ته] دستیارم هستن کیم تهیونگ و این تست باید با وسایلی که بهت میدم یک آدم رو بکشی
ا.ت : اوکی
جئون : برات سوال نیست اونا کین و دلت نمیسوزه براشون
ا.ت : اگه دلسوز بودم خیلی وقت پیش مرده بودم حالا یکچیز بده زخم چاقوم رو ببندم
جئون : دکتر تو اتاق منتظره دنبالم بیا
ا.ت : آییی اوکی دارم میام
جئون : خوبی
ا.ت : آره فقط بریم
دکی : سلام چه اتفاقی افتاده جناب جئون
جئون : چاقو خورده
بسی بعد
تو اتاق شکنجه
جئون : خب با این نخ بکشش
ا.ت : نخخخخ؟
جئون : آره
ا.ت یکم فکر کرد بعد نخو گرفت و رو گردن قربانی گذاشت و سابید و بعد نخ رو محکم به گردن قربانی بست و بعد قربانی به خاطر نفس نکشیدن مرد
ا.ت : خوبه
جئون : آره
جئون : بیا
ا.ت : قیچی اوکی
ا.ت قیچی رو کرد تو گردن قربانی و اومد بیرون
حالتون رو بد نکنم بعد تست
ا.ت : چطور بودم
کیم ، جئون : تو یه روانی بالقوه ای
ا.ت : تازه فهمیدین
جئون : خب ا.ت هفته بعد ماموریت داریم
ا.ت : اوکی
جئون : نقشه رو پسفردا میگم بهت
ا.ت : اوکی من میرم تو اتاقم
تو اتاق آ.ت
ا.ت ویو
رفتم تو اتاقم تیشرتم رو در آوردم فقط یه شلوار و لباس زیر تنم بود و یه باند دور شکمم و جای کلی زخم دیگه رو بدنم یهو یکی وارد اتاق شد
جئون : ا.ت ....عااا ببخشید رفتم بیرون
تیشرت ذو پوشیدم و گفتم
ا.ت : بیا تو
جئون : ببخشید
ا.ت : چی میخواستی بگی ؟
جونگ کوک ویو
بعد از اینکه ا.ت از اتاق شکنجه رفت تو اتاقش میخواستم برم تو اتاقم که مسیرم رو به سمت اتاق ا.ت تغیر دادم که ازش بپرسم اگه چیزی میخواد بریم خرید وقتی درو باز کردم دیدم فقط یه لباس زیر و شلوار تنشه و یهو چشمم به زخماش خورد
جئون: ا.ت ... عاممم ببخشید رفتم بیرون
ا.ت : بیا تو
دیدم تیشرتشو پوشیده
ا.ت : چی میخواستی بگی ؟
جئون : چیزی لازم نداری بریم خرید
ا.ت : فعلا نه برو بیرون
بایا
۶۴۶
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.