یه قهوه ای تلخ ☕
دیدم تهیونگ هست از خوشحالی رفتم بقلش کردم
تهیونگ وقتی بقلم کرد حس خوبی داشتم
تهیونگ: سلام آ/ت
آ/ت: سلام خیلی دلم برات تنگ شده بود
تهیونگ: منم دلم برات تنگ شد میخاستم بگم که فردا میخام برای فیلم برداری بیای
دو هفته تول میکشه میخام تو هم باشی
آ/ت: ولی من فردا کار دارم
تهیونگ: ولی نمیتونی مرخصی بگیری
آ/ت: نمیتونم
تهیونگ: ببخشید میشه به آ/ت برای دو هفته مرخصی بدید
ریس آ/ت : باشه حتما
تهیونگ: فردا میبینمت آ/ت
آ/ت: باشه بای
رفتم خونه لباس فردا را حاضر کردم بعد
رفتم یه دوش ۲۰ دقیقه گرفتم و آمدم موهامو خشک کردم لباس خانم پوشیدم وگرفتم خوابیدم
(فرادا صبح)
بیدار شدم موهامو دوم اسبی بستم و به لباس خشگل پوشیدم آرایش ملایم کردم دیگه آمده بودم
تهیونگ بوق زد ساکم برداشتم ورفتم سوار شدم
آ/ت :سلام تهیونگ
تهیونگ: های عزیزم
آ/ت:😳
تهیونگ: ه.هیچی حرفی که ز.دم توری رفتار کن که نشنفتی
آ/ت: ب.باشه بریم
رفتین یک ساعت توراه بودیم که آخر رسیدیم جنگل بود
بهم نگفتی قراره توی جنگل فیلم برداری بشه
تهیونگ: هالا که فهمیدی رفتم در را براش باز کردن پیاده شد و....
اگه خوشتون آمد بگید تا پارت بعدی هم بزارم🥰🥰🥰
تهیونگ وقتی بقلم کرد حس خوبی داشتم
تهیونگ: سلام آ/ت
آ/ت: سلام خیلی دلم برات تنگ شده بود
تهیونگ: منم دلم برات تنگ شد میخاستم بگم که فردا میخام برای فیلم برداری بیای
دو هفته تول میکشه میخام تو هم باشی
آ/ت: ولی من فردا کار دارم
تهیونگ: ولی نمیتونی مرخصی بگیری
آ/ت: نمیتونم
تهیونگ: ببخشید میشه به آ/ت برای دو هفته مرخصی بدید
ریس آ/ت : باشه حتما
تهیونگ: فردا میبینمت آ/ت
آ/ت: باشه بای
رفتم خونه لباس فردا را حاضر کردم بعد
رفتم یه دوش ۲۰ دقیقه گرفتم و آمدم موهامو خشک کردم لباس خانم پوشیدم وگرفتم خوابیدم
(فرادا صبح)
بیدار شدم موهامو دوم اسبی بستم و به لباس خشگل پوشیدم آرایش ملایم کردم دیگه آمده بودم
تهیونگ بوق زد ساکم برداشتم ورفتم سوار شدم
آ/ت :سلام تهیونگ
تهیونگ: های عزیزم
آ/ت:😳
تهیونگ: ه.هیچی حرفی که ز.دم توری رفتار کن که نشنفتی
آ/ت: ب.باشه بریم
رفتین یک ساعت توراه بودیم که آخر رسیدیم جنگل بود
بهم نگفتی قراره توی جنگل فیلم برداری بشه
تهیونگ: هالا که فهمیدی رفتم در را براش باز کردن پیاده شد و....
اگه خوشتون آمد بگید تا پارت بعدی هم بزارم🥰🥰🥰
۳.۸k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.