𝐓𝐚𝐞𝐤𝗼𝗼𝐤
𝐓𝐚𝐞𝐤𝗼𝗼𝐤
≈بانی کوچولوی من≈
ᵖᵃʳᵗ:𝟹
تهیونگ از این رفتار کوک متعجب شده بود
ولی به روی خودش نیوورد و به کارش ادامه داد
تهیونگ:به چه حقی سر من داد میزنی؟!(عصبی)
کوک حرصش در اومده بود
از اونجایی که میدونست تهیونگ انگار خوشش اومده بود رو مخش بره
چشاشو یدور باز و بسته کرد و گفت
کوک:من میرم..هر غلطی خواستی بکن خب؟!فقط رو مخم نرو همین
تهیونگ خواست چیزی بگه که یکی کوک رو صدا زد
جیمین:کووووککککککککک
کوک که متوجه اومدن جیمین شد
روشو طرف جیمین کرد
جیمین:میدونی چقدر دنبالت گشتم؟!
جیمین:حالت خوبه؟! راستی تسلیت میگم بهت
کوک:جیمین بیا بریم
که یهو تهیونگ گفت
تهیونگ:ت.سلیت براچی؟
کوک که عصبی شده بود برشگت و گفت
کوک:بتوچه ها؟! بتوچه چرا انقدر رو مخمی؟ بس کن دیگه
اولین بار بود که تهیونگ در برار این رفتار ها آروم بود
انگار رام شده بود
برای همیشه نه! برای وقتایی که این پسر رو میدید
واو انگار عاشقش شده بود
جا نشده بود:/
≈بانی کوچولوی من≈
ᵖᵃʳᵗ:𝟹
تهیونگ از این رفتار کوک متعجب شده بود
ولی به روی خودش نیوورد و به کارش ادامه داد
تهیونگ:به چه حقی سر من داد میزنی؟!(عصبی)
کوک حرصش در اومده بود
از اونجایی که میدونست تهیونگ انگار خوشش اومده بود رو مخش بره
چشاشو یدور باز و بسته کرد و گفت
کوک:من میرم..هر غلطی خواستی بکن خب؟!فقط رو مخم نرو همین
تهیونگ خواست چیزی بگه که یکی کوک رو صدا زد
جیمین:کووووککککککککک
کوک که متوجه اومدن جیمین شد
روشو طرف جیمین کرد
جیمین:میدونی چقدر دنبالت گشتم؟!
جیمین:حالت خوبه؟! راستی تسلیت میگم بهت
کوک:جیمین بیا بریم
که یهو تهیونگ گفت
تهیونگ:ت.سلیت براچی؟
کوک که عصبی شده بود برشگت و گفت
کوک:بتوچه ها؟! بتوچه چرا انقدر رو مخمی؟ بس کن دیگه
اولین بار بود که تهیونگ در برار این رفتار ها آروم بود
انگار رام شده بود
برای همیشه نه! برای وقتایی که این پسر رو میدید
واو انگار عاشقش شده بود
جا نشده بود:/
۳.۳k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.