چهل و یک
متین: بیاید براشما هم گرفتم بفرما نیک خانم اینم یه بادوم زمینی سرکه ای که دوس داری
نیک: مرسی عشقم،، واقعا تا الان فک میکردم من برا متین مهم نیستم ولی فهمیدم که مهمم
ارسلان: داشتن دیانا رو میاوردن،، سلام آقا دکتر حالش خوبه
دکتر: بله بهترن فقط فردا مرخص میشن اگه حال تهوو یا سردرد داشتن سری بیارینشون
ارسلان: چشم،، فردا شد ما هم دیانا رو بردیم خونه
دیانا: ارسلان حالم خوب نیست
ارسلان: اشکال نداره دکتر گفت بخوابی خوب میشی ،، میترسم اگه حالش بد بشه چی
دیانا: باش پس من میرم رو تخت میخوابم
ارسلان: باش
نیکا: متین ام....
متین: نیکا حرفت رو بزن
نیکا: هیچی ولش کن 😔
متین: بگو دیگه تو یه چیزی رو داری از من مخفی میکنی و ناراحتت هم داری پنهون میکنی
نیکا: تو که میدونی من دوست دارم تو چرا منو دوس....
متین: منظورت اینکه من دوست ندارم من تو رو با همه دنیا عوض نمیکنم
برید تو خماری
نیک: مرسی عشقم،، واقعا تا الان فک میکردم من برا متین مهم نیستم ولی فهمیدم که مهمم
ارسلان: داشتن دیانا رو میاوردن،، سلام آقا دکتر حالش خوبه
دکتر: بله بهترن فقط فردا مرخص میشن اگه حال تهوو یا سردرد داشتن سری بیارینشون
ارسلان: چشم،، فردا شد ما هم دیانا رو بردیم خونه
دیانا: ارسلان حالم خوب نیست
ارسلان: اشکال نداره دکتر گفت بخوابی خوب میشی ،، میترسم اگه حالش بد بشه چی
دیانا: باش پس من میرم رو تخت میخوابم
ارسلان: باش
نیکا: متین ام....
متین: نیکا حرفت رو بزن
نیکا: هیچی ولش کن 😔
متین: بگو دیگه تو یه چیزی رو داری از من مخفی میکنی و ناراحتت هم داری پنهون میکنی
نیکا: تو که میدونی من دوست دارم تو چرا منو دوس....
متین: منظورت اینکه من دوست ندارم من تو رو با همه دنیا عوض نمیکنم
برید تو خماری
۲۸.۴k
۰۵ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.