ماه ابی
ماه ابی
پارت۳۲
ویو کوک:
رفتیم تو اتاقش اعضا رفتن بیرون
-چرا اینکارو کردی؟
+نمیدونم
-تو جین و دوست داری یا منو؟
+معلومه تورو
-ازت خاهش میکنم دروغ نگو
+دارم راست میگم
-پس چرا به هوپی گفتی باشه از این به بعد به جین اهمیت میدم
+اونو گفتم که هوپی ناراحت نشه من که هیچوقت خیرم بهشون نرسیده حدقل گفتم یبار خوشالش کنم
-با دروغ؟
+چاره ای نداشتم
-اوک
رفتم جلو و بوسش کردم
-بهتره استراحت کنی
رفتم بیرون از اتاق
جین: اصا توقع نداشتم بوسش کنی
-زنمه هاا
نامی: جین میشه برای یبارم که شده انقد چیز نکنی زنشه خببببب
جین: خب حالا شوخی کردم ولی میدونید چیه یه دختره توی بیمارستان هست خیلی هندسامه ینی از من خوشگل تر نیستا فک کنم عاشقش شدم
یونگی: تو که دم به دیقه عاشق میشی
-خوبه دیگه حدقل دیگه زن منو دوست نداری
هممون زدیم زیر خنده
نیم ساعت بعد:
یه پرستار با دوستش داشت از روبه رومون رد میشد جین و ته اب شد رو صندلی
جین: خودشهه همینه همین پرستارسس
ته: کدومشونهه
جین: اونی که سمت راستههه
ته: عررر من از سمت چپیه خوشم امددد
نامی: خیلی هولی تهیونگ
ته: یبار امدم تو کل زندگیم عاشق شم
جین: تهیونگ
ته: چتهه
جین: بریم مخ بزنیم
ته: پایتم
جین و ته رفتن ما داشتیم میخندیدیم
رفتم تو اتاق لنو بالا سرش نشستم ساقه دستم خم کردم سرم گذاشتم روش جوری لنو رو بتونم بمینم با یکی از دستامم با موهاش بازی میکردم
-دوست دارم
که بیدار شد روشو سمتم برگردوند
+منم همینطور
۱ماه بد:
ویو لنو:
پاهام خوبه شده بود کامل و میتونستم راه برم منو کوک بچه دار شدیم اما کوک نمیدونه واسه همین برگه سنوگرافی و گذاشتم رو میز اتاقش و رو تخت مشترکمون دراز کشیدم تا بیاد چشام باز کردم دیدم برگه رو تو دستش گرفته داره نگاش میندازه که یه دفعه ذوق کرد و جیغ زد
-اههههه لنووو ما بچه دار شدیممم
بدش جلو دهنش گرفت
-عه نه خاب بود
وقتی نگاش بهم افتاد دید دارم نگاش میکنم دوباره داد زد
-لنووو ما صاحب بیبی کوچولو شدیممم
+میدونم عاسیسم
-ممنونمم ازتت
اومد جلوم و لباش رو لبام گذاشت و مک زدن همراهیش میکردم
بد چن مین:
از هم جدا شدیم
-ممنونم ازتتت
+اشتباهه اقای لک لک
-منظورت چیه
+از خودت باید ممنون باشی چون خودت این چرو به وجود اوردی یادت باشه
-میدونم بیبی گرلم از خودمم ممنونم اهااا اقای لک لک و تازه فهمیدم بله
ادامش پار بد-
پارت۳۲
ویو کوک:
رفتیم تو اتاقش اعضا رفتن بیرون
-چرا اینکارو کردی؟
+نمیدونم
-تو جین و دوست داری یا منو؟
+معلومه تورو
-ازت خاهش میکنم دروغ نگو
+دارم راست میگم
-پس چرا به هوپی گفتی باشه از این به بعد به جین اهمیت میدم
+اونو گفتم که هوپی ناراحت نشه من که هیچوقت خیرم بهشون نرسیده حدقل گفتم یبار خوشالش کنم
-با دروغ؟
+چاره ای نداشتم
-اوک
رفتم جلو و بوسش کردم
-بهتره استراحت کنی
رفتم بیرون از اتاق
جین: اصا توقع نداشتم بوسش کنی
-زنمه هاا
نامی: جین میشه برای یبارم که شده انقد چیز نکنی زنشه خببببب
جین: خب حالا شوخی کردم ولی میدونید چیه یه دختره توی بیمارستان هست خیلی هندسامه ینی از من خوشگل تر نیستا فک کنم عاشقش شدم
یونگی: تو که دم به دیقه عاشق میشی
-خوبه دیگه حدقل دیگه زن منو دوست نداری
هممون زدیم زیر خنده
نیم ساعت بعد:
یه پرستار با دوستش داشت از روبه رومون رد میشد جین و ته اب شد رو صندلی
جین: خودشهه همینه همین پرستارسس
ته: کدومشونهه
جین: اونی که سمت راستههه
ته: عررر من از سمت چپیه خوشم امددد
نامی: خیلی هولی تهیونگ
ته: یبار امدم تو کل زندگیم عاشق شم
جین: تهیونگ
ته: چتهه
جین: بریم مخ بزنیم
ته: پایتم
جین و ته رفتن ما داشتیم میخندیدیم
رفتم تو اتاق لنو بالا سرش نشستم ساقه دستم خم کردم سرم گذاشتم روش جوری لنو رو بتونم بمینم با یکی از دستامم با موهاش بازی میکردم
-دوست دارم
که بیدار شد روشو سمتم برگردوند
+منم همینطور
۱ماه بد:
ویو لنو:
پاهام خوبه شده بود کامل و میتونستم راه برم منو کوک بچه دار شدیم اما کوک نمیدونه واسه همین برگه سنوگرافی و گذاشتم رو میز اتاقش و رو تخت مشترکمون دراز کشیدم تا بیاد چشام باز کردم دیدم برگه رو تو دستش گرفته داره نگاش میندازه که یه دفعه ذوق کرد و جیغ زد
-اههههه لنووو ما بچه دار شدیممم
بدش جلو دهنش گرفت
-عه نه خاب بود
وقتی نگاش بهم افتاد دید دارم نگاش میکنم دوباره داد زد
-لنووو ما صاحب بیبی کوچولو شدیممم
+میدونم عاسیسم
-ممنونمم ازتت
اومد جلوم و لباش رو لبام گذاشت و مک زدن همراهیش میکردم
بد چن مین:
از هم جدا شدیم
-ممنونم ازتتت
+اشتباهه اقای لک لک
-منظورت چیه
+از خودت باید ممنون باشی چون خودت این چرو به وجود اوردی یادت باشه
-میدونم بیبی گرلم از خودمم ممنونم اهااا اقای لک لک و تازه فهمیدم بله
ادامش پار بد-
۳۲.۵k
۱۰ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.