رویایی همانند کابوس پارت 41
#nika
نیکا= او چطوری تباه کرد؟
دیانا=اه با کارای خاک بر سری من چم دونم(دیانا چق بچه خوبیه حالا اگه ما بودیم😬😂)
با این حرفش قلبم تیرکشید یعنی فقط رویا نه با کسایی دیگ ام خوابیده بود منو باش عشقشو باور کردم نباید بزارم همچین بلایی ام سر من بیاد
باید هر جور شده خواهش کنماستفامو زودترکنم
هر جور شده
#matin
تو خونه کلافه شدم بلند شدم رفتم پایین رویا نشسته بود تو گوشی بود هرزه
فکر کرده من خرم؟ چطور ممکنه اون بچه از من باشه در حالی که من ....
با صدای ارسلان به خودم اومدم
ارسلان=جایی میری؟
متین=اوم یسری کارا هست باید به اونا برسم
ارسلان=صب کن منم بیام
باشه ای گفتم رفت بالا وسایلشو برداشت رفتیم
بیرون سوار ماشین شدیم رفتیم سمت شرکت
ارسلان=میگما اینا ک دیانا رو میبرن چیکارمیکنن؟
متین=همون کاری گه با یه هرزه میکنن
ارسلان=دیانا هرزه نیست
بهش نگاه کردم هیچینگفتم
پیاده شدم رفتیم تو شرکت
متین=ارسلان تو برو من به رفیقم سر بزنم بیام
ارسلان باشه ای گفت رفتم
سمت میز منشی گفتم=اقای محترم هستن؟
منشی خندید و گفت=بله برید تو
رفتم تو سرش تو پرونده ها بود گفتم=اشکان خان نگو متین کجاستا
با دیدنم دهنش باز موند اومد سمتم بغلم کردیم همو گفت=کی اومدی؟
متین=فردا
اشکان=هن؟
متین=همین چن دقیقه پیش خوب اسکل چخبرا از کراشت چخبر
اشکان=مسخرم نکن
متین=میگما تا کی بهاین کراشت باید بگم کراش؟ اسمشو بگو دیگ
اشکان=نچ همون لقب کراش کافیه
متین=ایش خوردیمش اسماول و رد کن بیاد حداقل
اشکان=......
نیکا= او چطوری تباه کرد؟
دیانا=اه با کارای خاک بر سری من چم دونم(دیانا چق بچه خوبیه حالا اگه ما بودیم😬😂)
با این حرفش قلبم تیرکشید یعنی فقط رویا نه با کسایی دیگ ام خوابیده بود منو باش عشقشو باور کردم نباید بزارم همچین بلایی ام سر من بیاد
باید هر جور شده خواهش کنماستفامو زودترکنم
هر جور شده
#matin
تو خونه کلافه شدم بلند شدم رفتم پایین رویا نشسته بود تو گوشی بود هرزه
فکر کرده من خرم؟ چطور ممکنه اون بچه از من باشه در حالی که من ....
با صدای ارسلان به خودم اومدم
ارسلان=جایی میری؟
متین=اوم یسری کارا هست باید به اونا برسم
ارسلان=صب کن منم بیام
باشه ای گفتم رفت بالا وسایلشو برداشت رفتیم
بیرون سوار ماشین شدیم رفتیم سمت شرکت
ارسلان=میگما اینا ک دیانا رو میبرن چیکارمیکنن؟
متین=همون کاری گه با یه هرزه میکنن
ارسلان=دیانا هرزه نیست
بهش نگاه کردم هیچینگفتم
پیاده شدم رفتیم تو شرکت
متین=ارسلان تو برو من به رفیقم سر بزنم بیام
ارسلان باشه ای گفت رفتم
سمت میز منشی گفتم=اقای محترم هستن؟
منشی خندید و گفت=بله برید تو
رفتم تو سرش تو پرونده ها بود گفتم=اشکان خان نگو متین کجاستا
با دیدنم دهنش باز موند اومد سمتم بغلم کردیم همو گفت=کی اومدی؟
متین=فردا
اشکان=هن؟
متین=همین چن دقیقه پیش خوب اسکل چخبرا از کراشت چخبر
اشکان=مسخرم نکن
متین=میگما تا کی بهاین کراشت باید بگم کراش؟ اسمشو بگو دیگ
اشکان=نچ همون لقب کراش کافیه
متین=ایش خوردیمش اسماول و رد کن بیاد حداقل
اشکان=......
۲۶.۳k
۲۴ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.