mysterious p1
نیمه های سیگارش بود...
کام عمیقی از سیگارش گرفت و چشمای نیمه بازش رو به جمعیت روبهروش داد
به ته سیگارش رسید و توی جا سیگاری لهش کرد
نگاهش به دختری که پشت میکروفون ایستاده بود گره خورد
بالا تا پایینش رو اسکن کرد، صدای بهشتیش کل فضای رستوران رو برداشته بود و بقیه دخترا به چشم نمیومدن
ضربه ای به پشت بازوش خورد و برگشت
" خیلی نگاهش میکنی ، خبریه؟" Antoni
نگاهش رو گرفت و دوباره به دختر داد
" صداش خوبه" teahyung
سر تکون داد
" کی بریم؟ " Antoni
نگاهی به ساعت مچی انداخت
" میریم یکم دیگه " teahyung
برشی از استیک داخل بشقابش رو برداشت و آغشته به سس کرد، نگاهش همچنان به دختر روبهروش بود و حتی متوجه نمیشد چی داره میخوره
صداش روح خسته اش رو نوازش میکرد، با جلو اومدن رئیس رستوران از روی صندلی بلند شد
نگاه ترسیده همشون به جز اون دختر رو می فهمید
" آقای کیم ، میخواید برید ؟"
اشاره ای به گوشه ی سالن همون جایی که اون دختر نشسته بود کرد
بزاق دهنش سخت پایین رفت و با صدایی لرزان گفت
"ای..این دختره تازه وارده همش خراب کاری میکنه میخواستم اخراج..."
دستش به علامت سکوت بالا اومد
تیز نگاهش کرد و خسته گفت :
" اسمش؟" teahyung
"لی...لیدیا "
دستی میون موهای مشکی رنگش کشید
"فردا من یه مراسم مهم دارم ، همه چی باید بی نقص باشه و کوچیکترین خطایی از کسی ببینم در رستورانت تخته میشه " teahyung
"ح..حتما"
قبل از اینکه سمت در بره برگشت و برای آخرین بار بهش نگاه کرد
کام عمیقی از سیگارش گرفت و چشمای نیمه بازش رو به جمعیت روبهروش داد
به ته سیگارش رسید و توی جا سیگاری لهش کرد
نگاهش به دختری که پشت میکروفون ایستاده بود گره خورد
بالا تا پایینش رو اسکن کرد، صدای بهشتیش کل فضای رستوران رو برداشته بود و بقیه دخترا به چشم نمیومدن
ضربه ای به پشت بازوش خورد و برگشت
" خیلی نگاهش میکنی ، خبریه؟" Antoni
نگاهش رو گرفت و دوباره به دختر داد
" صداش خوبه" teahyung
سر تکون داد
" کی بریم؟ " Antoni
نگاهی به ساعت مچی انداخت
" میریم یکم دیگه " teahyung
برشی از استیک داخل بشقابش رو برداشت و آغشته به سس کرد، نگاهش همچنان به دختر روبهروش بود و حتی متوجه نمیشد چی داره میخوره
صداش روح خسته اش رو نوازش میکرد، با جلو اومدن رئیس رستوران از روی صندلی بلند شد
نگاه ترسیده همشون به جز اون دختر رو می فهمید
" آقای کیم ، میخواید برید ؟"
اشاره ای به گوشه ی سالن همون جایی که اون دختر نشسته بود کرد
بزاق دهنش سخت پایین رفت و با صدایی لرزان گفت
"ای..این دختره تازه وارده همش خراب کاری میکنه میخواستم اخراج..."
دستش به علامت سکوت بالا اومد
تیز نگاهش کرد و خسته گفت :
" اسمش؟" teahyung
"لی...لیدیا "
دستی میون موهای مشکی رنگش کشید
"فردا من یه مراسم مهم دارم ، همه چی باید بی نقص باشه و کوچیکترین خطایی از کسی ببینم در رستورانت تخته میشه " teahyung
"ح..حتما"
قبل از اینکه سمت در بره برگشت و برای آخرین بار بهش نگاه کرد
۴۷.۱k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.