فیک کوک پارت 4 (گمشده)
پارت 4
*ویو چهیونگ*
با سردرد بدی از خواب بیدار شدم
رفتم دستشویی و کارای لازمو انجام دادم
بذار ببینم تهیونگ مسکن داره
چهیونگ: تهیونگ شی؟
ته:ب...بله(خواب آلود)
چهیونگ:فک میکردم باید کمپانی باشی
ته:امروز دیرتر میرم
چهیونگ:اگه میشه یه مسکن به من میدی؟
ته:اوکی وایسا
تهیونگ با صورتی خواب الود و کیوت و موهای رو هوا اومد پایین. یکم شبیه جونگ کوکه البته از نظر ظاهری. الان داره چیکار میکنه؟ بمن فکر میکنه؟
یهو با حرفای ته ب خودم اومدم
ته:بیا اینم مسکن
چهیونگ:مرسی
ته:خب بیا بریم صبونه بخوریم
*بعد از خوردن صبحونه*
چهیونگ:احیانا فیلمی چیزی نداری بشینیم ببینیم؟
ته:تو مگه کارو زندگی نداری؟
چهیونگ:ن والا🐸🌝
ته:خب، بیا کمپانی ما. بیا کاراموزیتو شروع کن و بعد ایدل شو و سولو باش
چهیونگ:راست میگیییی!قبولم میکنن؟
ته:مگه میشه نکنن؟ البته اگه استعدادشو داشته باشی
چهیونگ:خب کی میری کمپانی منم بیام؟
ته:همین الان:/
چهیونگ:عهه وایسا منم حاضر شم
ته:باشه فقط سریع!
رفتم لباسمو پوشیدم و ی میکاپ ساده کردم(اسلاید 2) و رفتم بیرون دیدم تهیونگ سوار ماشین منتظر منه
ته:بریم چهیونگ؟
چهیونگ:بریم تهیونگ شیییی(ذوق صگییی)
ته:ذوق داری مگه نه؟
چهیونگ:خیلییییی، حالا بسه دیگه راه بیوفت بریم
ته:پرو:/
*رسیدن کمپانی*
ته:خب ساعت 8 اینجا وایسا من منتظرتم
چهیونگ:باشه.میبینمت*بوص بوص
رفتم اونجا و بعد کلی زرزر و قرارداد و نمیدونم فلان و بی سال بالاخره کاراموزیمو شروع کردم
*ویو چهیونگ*
با سردرد بدی از خواب بیدار شدم
رفتم دستشویی و کارای لازمو انجام دادم
بذار ببینم تهیونگ مسکن داره
چهیونگ: تهیونگ شی؟
ته:ب...بله(خواب آلود)
چهیونگ:فک میکردم باید کمپانی باشی
ته:امروز دیرتر میرم
چهیونگ:اگه میشه یه مسکن به من میدی؟
ته:اوکی وایسا
تهیونگ با صورتی خواب الود و کیوت و موهای رو هوا اومد پایین. یکم شبیه جونگ کوکه البته از نظر ظاهری. الان داره چیکار میکنه؟ بمن فکر میکنه؟
یهو با حرفای ته ب خودم اومدم
ته:بیا اینم مسکن
چهیونگ:مرسی
ته:خب بیا بریم صبونه بخوریم
*بعد از خوردن صبحونه*
چهیونگ:احیانا فیلمی چیزی نداری بشینیم ببینیم؟
ته:تو مگه کارو زندگی نداری؟
چهیونگ:ن والا🐸🌝
ته:خب، بیا کمپانی ما. بیا کاراموزیتو شروع کن و بعد ایدل شو و سولو باش
چهیونگ:راست میگیییی!قبولم میکنن؟
ته:مگه میشه نکنن؟ البته اگه استعدادشو داشته باشی
چهیونگ:خب کی میری کمپانی منم بیام؟
ته:همین الان:/
چهیونگ:عهه وایسا منم حاضر شم
ته:باشه فقط سریع!
رفتم لباسمو پوشیدم و ی میکاپ ساده کردم(اسلاید 2) و رفتم بیرون دیدم تهیونگ سوار ماشین منتظر منه
ته:بریم چهیونگ؟
چهیونگ:بریم تهیونگ شیییی(ذوق صگییی)
ته:ذوق داری مگه نه؟
چهیونگ:خیلییییی، حالا بسه دیگه راه بیوفت بریم
ته:پرو:/
*رسیدن کمپانی*
ته:خب ساعت 8 اینجا وایسا من منتظرتم
چهیونگ:باشه.میبینمت*بوص بوص
رفتم اونجا و بعد کلی زرزر و قرارداد و نمیدونم فلان و بی سال بالاخره کاراموزیمو شروع کردم
۲.۶k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.