فیک شکنجه ی عشق 💔
پارت ۱
ا.ت ویو
با آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی و کارای لازمو انجام دادم.سلام من ا.ت هستم. ۲۰ سالمه و سال آخر دانشگاهم و رشتمم هنره.روتین پوستیمو انجام دادم و یه لباس پوشیدم و یه میکاپ ساده هم کردم و رفتم پایین.
مثل همیشه پدر و مادرم خونه نبودن.(بچه ها پدر و مادر ا.ت هردو شاغل هستن.پدرش رئیس یه شرکت مهاجرتی و مادرش رئیس یه شرکت مود هست). یه پنکیک درست کردم و خوردم سوار ماشینم شدم و به سمت دانشگاه حرکت کردم.
*فلش بک به بعد دانشگاه*
از دانشگاه بیرون اومدم و سوار ماشین شدم و رفتم خونه که دیدم روی زمین رد خونه. واقعان ترسیدم. همینجور جلو جلو رفتم که رسیدم به پذیرایی که با صحنه اس که دیدم خشکم زد. پدر و مادرم غرغ در خون بودن و یه مرد سیاه پوش هم روی کاناپه نشسته بود که تا چشمش به من افتاد گفت:........
خوب بچه ها این از پارت یک. میدونم کم بود اما اگه خوب بود بگید که ادامه بدم. حمایت یادتون نره .
و اینکه پارت بعد جونگکوک وارد میشه.
خمارییییییییییی بکشیددددد
ا.ت ویو
با آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی و کارای لازمو انجام دادم.سلام من ا.ت هستم. ۲۰ سالمه و سال آخر دانشگاهم و رشتمم هنره.روتین پوستیمو انجام دادم و یه لباس پوشیدم و یه میکاپ ساده هم کردم و رفتم پایین.
مثل همیشه پدر و مادرم خونه نبودن.(بچه ها پدر و مادر ا.ت هردو شاغل هستن.پدرش رئیس یه شرکت مهاجرتی و مادرش رئیس یه شرکت مود هست). یه پنکیک درست کردم و خوردم سوار ماشینم شدم و به سمت دانشگاه حرکت کردم.
*فلش بک به بعد دانشگاه*
از دانشگاه بیرون اومدم و سوار ماشین شدم و رفتم خونه که دیدم روی زمین رد خونه. واقعان ترسیدم. همینجور جلو جلو رفتم که رسیدم به پذیرایی که با صحنه اس که دیدم خشکم زد. پدر و مادرم غرغ در خون بودن و یه مرد سیاه پوش هم روی کاناپه نشسته بود که تا چشمش به من افتاد گفت:........
خوب بچه ها این از پارت یک. میدونم کم بود اما اگه خوب بود بگید که ادامه بدم. حمایت یادتون نره .
و اینکه پارت بعد جونگکوک وارد میشه.
خمارییییییییییی بکشیددددد
۵.۹k
۱۷ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.