فیک ... عشق تغییر می کند و می تواند تغییر دهد
part . 5
راوی *
گوشی نامجون زنگ میخوره و شماره ناشناسه نامجون هم جواب میده چون فک میکرده که شاید آدمای کوک باشنو برای تهدید زنگ زدن میزاره رو بلندگو
_ سلام جناب من همونیم که صبح با بنده تصادف کردین و گذاشتین رفتین
+ سلام خانم محترم بازم ببخشید خیلی عجله داشتم حالا شما میزان خسارت رو لطف کنین من جبران کنم براتون
_ بله خب ماشین یه خسارت کوچیک دیده اما مهم نیست میتونین با یه شام جبرانش کنین
( این وسط درا بدجور حرص می خوره )
+ ببخشید ولی واقعا وقتشو ندارم شما یه مبلغ بفرستین براتون جبران کنم فعلا ... و قطع می کنه
درا خیلی حرصی شده بود از زنه چند بار اومد بهش فحش بده که خوشو جمع و جور کرد تازه به خودش اومد که نامجون تصادف کرده بود
_ پسر تصادف کردی ؟ تو ؟ اونم با ماشین چرا بهم نگفتی ( با لحن جدی و عصبی تا حدی هم ناراحت )
+ آره ولی چیز خاصی نبود
_ نامجون اگه بخوای اینجوری باشی نمیتونی ادامه بدی اول از همه مراقب خودت باَش خو
+باشع ....
راوی *
درا و نامجون یکم دیگه با هم حرف میزنن و برای اینکه درا از جزئیات کار با خبر بشه یه قرار کاری برای شام میزارن و وکیل نامجون رو هم دعوت میکنن .
شبش ...
درا داشت آماده میشد ...
راوی *
گوشی نامجون زنگ میخوره و شماره ناشناسه نامجون هم جواب میده چون فک میکرده که شاید آدمای کوک باشنو برای تهدید زنگ زدن میزاره رو بلندگو
_ سلام جناب من همونیم که صبح با بنده تصادف کردین و گذاشتین رفتین
+ سلام خانم محترم بازم ببخشید خیلی عجله داشتم حالا شما میزان خسارت رو لطف کنین من جبران کنم براتون
_ بله خب ماشین یه خسارت کوچیک دیده اما مهم نیست میتونین با یه شام جبرانش کنین
( این وسط درا بدجور حرص می خوره )
+ ببخشید ولی واقعا وقتشو ندارم شما یه مبلغ بفرستین براتون جبران کنم فعلا ... و قطع می کنه
درا خیلی حرصی شده بود از زنه چند بار اومد بهش فحش بده که خوشو جمع و جور کرد تازه به خودش اومد که نامجون تصادف کرده بود
_ پسر تصادف کردی ؟ تو ؟ اونم با ماشین چرا بهم نگفتی ( با لحن جدی و عصبی تا حدی هم ناراحت )
+ آره ولی چیز خاصی نبود
_ نامجون اگه بخوای اینجوری باشی نمیتونی ادامه بدی اول از همه مراقب خودت باَش خو
+باشع ....
راوی *
درا و نامجون یکم دیگه با هم حرف میزنن و برای اینکه درا از جزئیات کار با خبر بشه یه قرار کاری برای شام میزارن و وکیل نامجون رو هم دعوت میکنن .
شبش ...
درا داشت آماده میشد ...
۱.۹k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.