ولاگ با هلن *
( من روز های زوج تا عصر توی خونه تنها ام و مامان های من و نیکی از بچگی باهم دوستن و پیش هم کار میکنن
مامان من روز های زوج از ساعت ۷ تا ۶ نیست و بابامم هر روز از ساعت ۵ تا ۷ نیست و داداشمم دانشگاه )
ساعت ۷ : پاشدم و تختم رو جمع کردم
رفتم دستشویی ، مسواک زدم ، صورتم رو شستم ، روتینم رو انجام دادم
ساعت ۷ و ربع : اومدم توی هال ، نیکی می خواست ساعت ۸ بیاد خونه ما پس پاشدم و میز صبحانه رو حاضر کردم
صبحانه نوتلا با نون تست و شیر بود
۶ تا نون تست رو توی یک پیاله گذاشتم
۴ قاشق نوتلا رو ریختم توی یک کاسه کوچیک
یک بطری شیر رو توی دو تا لیوان ریختم
ساعت ۷ و نیم : یک ذره کتاب خوندم
( در حال حاضر دارم کتاب " کتابخوانه نیمه شب " رو می خونم )
ساعت ۸ : نیکی بهم زنگ زد گفت : در پارکینگ رو باز کن
منم در رو باز کردم و در ورودی هم باز کردم تا ببینم آسانسور کجاست ، چند دقیقه گذشت نیکی اومد ، بغل و سلام و ماچ و بوس کردیم و بالاخره اومد تو
رفت لباساش رو عوض کرد بعدش اومد تا صبحانه بخوریم
ساعت یک ربع به ۹ : خوردیم و جمع کردیم
تصمیم گرفتیم د لست اف است رو ببینیم
ساعت ۱۰ : گشنمون شد و رفتم ۲ تا چیپس آوردم ، خوردیم
ساعت ۱ : گفتیم بیایم ناهار بخوریم ، دست به کار شدیم نودل هارو درست کردیم روشونم پنیر ورقه ای انداختیم برای من نودل درجه ۲ بود برای نیکی پنیری
ساعت ۲ : خوردیم و بقیه فیلم رو دیدیم
ساعت ۴ : پاشدیم حاضر شدیم که بریم با بچه ها بیرون ساعت ۵ قرار داشتیم
ساعت ۴ و ربع : حاضر شدیم و رفتیم بیرون
ساعت ۴ و نیم : سوار اتوبوس شدیم و رفتیم به سمت پارک
ساعت ۵ : رسیدیم پارک ، میا و لیلی هم دیدیم و رفتیم گردش
ساعت ۵ و نیم : رفتیم یک کافه و من ماچا سفارش دادم
ساعت ۶ : خوردیم و رفتیم بیرون بگردیم
ساعت ۷ : سوار اتوبوس شدیم که بریم رستوران سو
ساعت ۸ : رسیدیم رستوران سو ، البته خیلی پیاده هم رفتیم ولی خیلیییی حال داد
ساعت ۸ و ربع : سفارش دادیم ، من جاجانگمیون سفارش دادم
ساعت ۸ و نیم : غذامون رو آوردن و شروع کردیم به خوردن
ساعت یک ربع به ۹ : تموم کردیم ، حساب کردیم و از رستوران زدیم بیرون
ساعت ۹ : مامانم اومد دنبالمون و بچه ها رو برد ، بابام و داداشم امشب نیستن برای همین نیکی اومد خونه ما خوابید و تا صبح بیدار میمونیم
☆ خب تموم شد ، امیدوارم خوشتون اومده باشه دستم داره میترکه لطفا حمایت کنید بوس بهتون| هلن ☆
مامان من روز های زوج از ساعت ۷ تا ۶ نیست و بابامم هر روز از ساعت ۵ تا ۷ نیست و داداشمم دانشگاه )
ساعت ۷ : پاشدم و تختم رو جمع کردم
رفتم دستشویی ، مسواک زدم ، صورتم رو شستم ، روتینم رو انجام دادم
ساعت ۷ و ربع : اومدم توی هال ، نیکی می خواست ساعت ۸ بیاد خونه ما پس پاشدم و میز صبحانه رو حاضر کردم
صبحانه نوتلا با نون تست و شیر بود
۶ تا نون تست رو توی یک پیاله گذاشتم
۴ قاشق نوتلا رو ریختم توی یک کاسه کوچیک
یک بطری شیر رو توی دو تا لیوان ریختم
ساعت ۷ و نیم : یک ذره کتاب خوندم
( در حال حاضر دارم کتاب " کتابخوانه نیمه شب " رو می خونم )
ساعت ۸ : نیکی بهم زنگ زد گفت : در پارکینگ رو باز کن
منم در رو باز کردم و در ورودی هم باز کردم تا ببینم آسانسور کجاست ، چند دقیقه گذشت نیکی اومد ، بغل و سلام و ماچ و بوس کردیم و بالاخره اومد تو
رفت لباساش رو عوض کرد بعدش اومد تا صبحانه بخوریم
ساعت یک ربع به ۹ : خوردیم و جمع کردیم
تصمیم گرفتیم د لست اف است رو ببینیم
ساعت ۱۰ : گشنمون شد و رفتم ۲ تا چیپس آوردم ، خوردیم
ساعت ۱ : گفتیم بیایم ناهار بخوریم ، دست به کار شدیم نودل هارو درست کردیم روشونم پنیر ورقه ای انداختیم برای من نودل درجه ۲ بود برای نیکی پنیری
ساعت ۲ : خوردیم و بقیه فیلم رو دیدیم
ساعت ۴ : پاشدیم حاضر شدیم که بریم با بچه ها بیرون ساعت ۵ قرار داشتیم
ساعت ۴ و ربع : حاضر شدیم و رفتیم بیرون
ساعت ۴ و نیم : سوار اتوبوس شدیم و رفتیم به سمت پارک
ساعت ۵ : رسیدیم پارک ، میا و لیلی هم دیدیم و رفتیم گردش
ساعت ۵ و نیم : رفتیم یک کافه و من ماچا سفارش دادم
ساعت ۶ : خوردیم و رفتیم بیرون بگردیم
ساعت ۷ : سوار اتوبوس شدیم که بریم رستوران سو
ساعت ۸ : رسیدیم رستوران سو ، البته خیلی پیاده هم رفتیم ولی خیلیییی حال داد
ساعت ۸ و ربع : سفارش دادیم ، من جاجانگمیون سفارش دادم
ساعت ۸ و نیم : غذامون رو آوردن و شروع کردیم به خوردن
ساعت یک ربع به ۹ : تموم کردیم ، حساب کردیم و از رستوران زدیم بیرون
ساعت ۹ : مامانم اومد دنبالمون و بچه ها رو برد ، بابام و داداشم امشب نیستن برای همین نیکی اومد خونه ما خوابید و تا صبح بیدار میمونیم
☆ خب تموم شد ، امیدوارم خوشتون اومده باشه دستم داره میترکه لطفا حمایت کنید بوس بهتون| هلن ☆
۴.۱k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.