عشق ابدی پارت چهار
دکتر: خوب تصمیم گرفتین
ات: بله من قلب رو میدم
همه: ات(عربده)
ات: لطفا بس کنید(روی زمین میشه و دستاش رو روی گوشاش میزاره و گریه میکنه)
راوی
خلاصه اعضاع راضی میشن که ات قلبش رو بده
ات: بچه ها میشه لطفا برین خونه های خودتون
همه: چرا(با تعجب)
ات: یکاری دارم
همه: باشه
نامجون: من میرسونمت
ات: ممنون
فلش بک به خانه
راوی
ات میره به خوابگاه و برای اعضاع ویدیو پر کنه
ات: سلام نامی تو اولین نفری هستی که می خوام برات ویدیو پر کنم
اممممم نامی من همیشه دلم میخواست ترک تحصیل کنم ولی خوب به تو قول دادم که درسم رو بخونم بعد میگفتم نامی مه منو نمی شناسه بعد میگفم که نه قول قول خخخخخخخ خیلی دیونه بودم میدونی ولی واقعا ازت خیلی خیلی خیلی خیلی ازت ممنونم که باعث شدی درسم رو ادامه بدم
کامسانیدا نامی سارانگه(کامسانیدا نامی رو با تعظیم گفت و سارانگه رو باگریه)
ادمین
بچه ها من این چند روز نبودم رفته بودیم اهواز گوشیم رو نبرده بودم به خاطر همین نزاشتم ساری
شرط
لایک 8
کامنت 8
ات: بله من قلب رو میدم
همه: ات(عربده)
ات: لطفا بس کنید(روی زمین میشه و دستاش رو روی گوشاش میزاره و گریه میکنه)
راوی
خلاصه اعضاع راضی میشن که ات قلبش رو بده
ات: بچه ها میشه لطفا برین خونه های خودتون
همه: چرا(با تعجب)
ات: یکاری دارم
همه: باشه
نامجون: من میرسونمت
ات: ممنون
فلش بک به خانه
راوی
ات میره به خوابگاه و برای اعضاع ویدیو پر کنه
ات: سلام نامی تو اولین نفری هستی که می خوام برات ویدیو پر کنم
اممممم نامی من همیشه دلم میخواست ترک تحصیل کنم ولی خوب به تو قول دادم که درسم رو بخونم بعد میگفتم نامی مه منو نمی شناسه بعد میگفم که نه قول قول خخخخخخخ خیلی دیونه بودم میدونی ولی واقعا ازت خیلی خیلی خیلی خیلی ازت ممنونم که باعث شدی درسم رو ادامه بدم
کامسانیدا نامی سارانگه(کامسانیدا نامی رو با تعظیم گفت و سارانگه رو باگریه)
ادمین
بچه ها من این چند روز نبودم رفته بودیم اهواز گوشیم رو نبرده بودم به خاطر همین نزاشتم ساری
شرط
لایک 8
کامنت 8
۳.۹k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.