تک پارتی
وقتی خیانت کرد
تک پارتی
تهیونگ
برای آخرین بار نگاهشو به خونه بو به روش داد.با خودش فکر کرد،الان که دارم مبرم یعنی هانا ناراحت میشه؟معلومه که میشه.من اگه جاش بودم حتی نمیخواست طرف مقابلم رو ببینم هوفی کشید و بی تفاوت به حرف هایی که همون لحظه زده بود به سمت ماشین دختر جذاب رو به روش رفت
کلارا:سلام تهیونگی حالت چطوری؟
ته:امیدوارم بیدار نشده باشه.هوم خوبم بیا بریم
ولی از اونطرف دختر توی خواب نازش بود در حالی که دوستپسر مثلا وفادارش در حال عشقبازی با یه دختر دیگه بود
صبح
هانا
از خواب بیدار شدم ولی تهیونگ نبود،حتما رفته سرکار شب برمیگرده با یادآوری اینکه امروز تولدشه به ته زنگ زد تا ازش بخواد که شب زودتر بیاد
هانا:سلام تهیونگی
ته با صدای خوابآلوده جواب داد:اوهه سلام هانا جیشده
هانا:خوای بودی؟من فکر کردم سرکاری.رفتی هتل؟
ته:(مثل برق گرفته ها یهو خواب از سرش پرید)نههه یکم بیحالم برای همین یه چرت کوچیک توی اتاقم زدم
هانا که کمی شک کرده بود و میدونست ته سابقه خیانت داره تصمیم گرفت به پیش اون بره
هانا:دارم میام پیشن شرکت راستی...اااا بیام اونجا بهت میگم
و همون لحظه قطع کرد
ته خیلی سریع رفت و لباساش رو برداشت و به سمت ماشینش رفت
۳۰ دقیقه بعد
هردوی اونها کنار شرکت بودن و تهیونگ نفهمیده بود پس جلو رفت
هانا با دیدن تهیونگ تعجب کرد و باخودش گفت مگه الان نباید توی اتاقش باشه پس آروم دنبالش رفت
ته با تلفن:سلام عزیزم...نههه هانا داره نیاد شرکت باید میومدم که شک نکنه ....باشه عزیزم شب میبینمت
هانا با این حرفا کیک توی دستش که برای تولدش بود رو انداخت زمین و دوید به سمت در بیرونی همون لحظه تهیونگ برگشت و به کیک نگاه کرد
و اون هم از شرکت خارج شد
(ببینین آلان توی خیابونن.و هانا میخواد از خیابون رد شه بره سمت ماشینش
ته:یه لحظه وایسااا برات توضیح میدم ولی دیگه دیر بود
بوممم
تن ظریف هانا الان با صدای بسیار بلندی به ماشین مدل بالایی برخورد کرده بود تهیونگ باورش نمیشد
۴سال بعد
ته:سلام عزیزم،حالت چطوره؟خوشمیگذره منو تنها گذاشتی؟اونجا جات خوبه؟۴ سال پیش من با نهایت بی شرمی بهت برای بار دوم خیانت کردم،اومدم بگم میخوام زندگی جدیدی رو شروع کنم،پس(چاقو رو نزدیک رگش کرد)دیگه نمیخوام بیام یر قبرت آخه میدونی به زودی بهت ملحق میشم
فعلا
و رگشو برید کی میدونه شاید توی اون دنیا ته و هانا بدون توجه به اتفاقات قبلی زندگی جدیدی رو شروع گردن
هوففف دهنم داره سرویس میشه،روز های زوج کلاس مدرسه دارم ۸ تا ۱۲ و روز های فرد صبح ها کلاس رقص کیپاپ اصلا دیگه نمیتونم،امروز هم کع دنبال خواهرم هم رفتم مدرسه برای همین اینو بزور براتون نوشتم
تک پارتی
تهیونگ
برای آخرین بار نگاهشو به خونه بو به روش داد.با خودش فکر کرد،الان که دارم مبرم یعنی هانا ناراحت میشه؟معلومه که میشه.من اگه جاش بودم حتی نمیخواست طرف مقابلم رو ببینم هوفی کشید و بی تفاوت به حرف هایی که همون لحظه زده بود به سمت ماشین دختر جذاب رو به روش رفت
کلارا:سلام تهیونگی حالت چطوری؟
ته:امیدوارم بیدار نشده باشه.هوم خوبم بیا بریم
ولی از اونطرف دختر توی خواب نازش بود در حالی که دوستپسر مثلا وفادارش در حال عشقبازی با یه دختر دیگه بود
صبح
هانا
از خواب بیدار شدم ولی تهیونگ نبود،حتما رفته سرکار شب برمیگرده با یادآوری اینکه امروز تولدشه به ته زنگ زد تا ازش بخواد که شب زودتر بیاد
هانا:سلام تهیونگی
ته با صدای خوابآلوده جواب داد:اوهه سلام هانا جیشده
هانا:خوای بودی؟من فکر کردم سرکاری.رفتی هتل؟
ته:(مثل برق گرفته ها یهو خواب از سرش پرید)نههه یکم بیحالم برای همین یه چرت کوچیک توی اتاقم زدم
هانا که کمی شک کرده بود و میدونست ته سابقه خیانت داره تصمیم گرفت به پیش اون بره
هانا:دارم میام پیشن شرکت راستی...اااا بیام اونجا بهت میگم
و همون لحظه قطع کرد
ته خیلی سریع رفت و لباساش رو برداشت و به سمت ماشینش رفت
۳۰ دقیقه بعد
هردوی اونها کنار شرکت بودن و تهیونگ نفهمیده بود پس جلو رفت
هانا با دیدن تهیونگ تعجب کرد و باخودش گفت مگه الان نباید توی اتاقش باشه پس آروم دنبالش رفت
ته با تلفن:سلام عزیزم...نههه هانا داره نیاد شرکت باید میومدم که شک نکنه ....باشه عزیزم شب میبینمت
هانا با این حرفا کیک توی دستش که برای تولدش بود رو انداخت زمین و دوید به سمت در بیرونی همون لحظه تهیونگ برگشت و به کیک نگاه کرد
و اون هم از شرکت خارج شد
(ببینین آلان توی خیابونن.و هانا میخواد از خیابون رد شه بره سمت ماشینش
ته:یه لحظه وایسااا برات توضیح میدم ولی دیگه دیر بود
بوممم
تن ظریف هانا الان با صدای بسیار بلندی به ماشین مدل بالایی برخورد کرده بود تهیونگ باورش نمیشد
۴سال بعد
ته:سلام عزیزم،حالت چطوره؟خوشمیگذره منو تنها گذاشتی؟اونجا جات خوبه؟۴ سال پیش من با نهایت بی شرمی بهت برای بار دوم خیانت کردم،اومدم بگم میخوام زندگی جدیدی رو شروع کنم،پس(چاقو رو نزدیک رگش کرد)دیگه نمیخوام بیام یر قبرت آخه میدونی به زودی بهت ملحق میشم
فعلا
و رگشو برید کی میدونه شاید توی اون دنیا ته و هانا بدون توجه به اتفاقات قبلی زندگی جدیدی رو شروع گردن
هوففف دهنم داره سرویس میشه،روز های زوج کلاس مدرسه دارم ۸ تا ۱۲ و روز های فرد صبح ها کلاس رقص کیپاپ اصلا دیگه نمیتونم،امروز هم کع دنبال خواهرم هم رفتم مدرسه برای همین اینو بزور براتون نوشتم
۴.۸k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.