تکپارتی فلیکس : وقتی پری*ودی
تکپارتی فلیکس : وقتی پری*ودی
#فلیکس
( ا.ت_ // فلیکس )
با درد زیادی چشماتو باز کردی هنوز صبحم نشده بود و به خودت پیچیده بودی
نگاهی به جسم کنارت کردی که غرق در خواب بود و دوباره به ساعت روی دیوار اتاقتون که ۳ صبحو نشوت میداد
نمیخواستی سروصدایی ایجاد کنی تا فلیکس بیدار نشه
اروم بلند شدیو میخواستی بری سمت سرویس بهداشتی که نتونستی راه بری و افتادی
یه اه ارومی کشدی و زود نگاهتو به فلیکس دادی که هنوزم خواب بود به صورت کیوتش نگاه کردیو لبخندی زدی
سعی خودتو کردی و بلند شدی به اب گرم وان احتیاج داشتی
چهاردستو پا راه میرفتی که وارد حمام شدی
( بعد از حمام )
به حوله ای که به خودت بسته بودی و همینطور از درد زیاد به خودت پیچیده بودی بیرون اومدیو و با صورت اخمی فلیکس مواجه شدی
چرا بیدارم نکردی؟
درحالی که اروم خودتو به سمت تخت بردی گفتی
_ نمیخواستم بیدار شی چ...چیز مهمی نیست
صورتت از درد زیاد جمع شد که دستشو روی دستت گذاشتو لب زد
چرا باید وقتی زنم داره درد میکشه من بخوابم؟
به اخم کیوتش خندیدی که تعحب کرد
_ بهبه اقای لی نگران زنش شده
بایدم بشم مثلا که زنمی
_ بیخیال...نمیخواستم بیدار شی،ببخشید اگه بیدارت کردم
بخاطر صدای اب بیدار شدم،از این به بعد باید بیدارم کنی باشه؟
خودتو انداختی به بغلشو و درحالی که سرتو تکون دادی گفتی
_ باشه
فلیکس شروع به ماساژ دادن شکمت کردو اروم به خواب رفتی...
#فلیکس
( ا.ت_ // فلیکس )
با درد زیادی چشماتو باز کردی هنوز صبحم نشده بود و به خودت پیچیده بودی
نگاهی به جسم کنارت کردی که غرق در خواب بود و دوباره به ساعت روی دیوار اتاقتون که ۳ صبحو نشوت میداد
نمیخواستی سروصدایی ایجاد کنی تا فلیکس بیدار نشه
اروم بلند شدیو میخواستی بری سمت سرویس بهداشتی که نتونستی راه بری و افتادی
یه اه ارومی کشدی و زود نگاهتو به فلیکس دادی که هنوزم خواب بود به صورت کیوتش نگاه کردیو لبخندی زدی
سعی خودتو کردی و بلند شدی به اب گرم وان احتیاج داشتی
چهاردستو پا راه میرفتی که وارد حمام شدی
( بعد از حمام )
به حوله ای که به خودت بسته بودی و همینطور از درد زیاد به خودت پیچیده بودی بیرون اومدیو و با صورت اخمی فلیکس مواجه شدی
چرا بیدارم نکردی؟
درحالی که اروم خودتو به سمت تخت بردی گفتی
_ نمیخواستم بیدار شی چ...چیز مهمی نیست
صورتت از درد زیاد جمع شد که دستشو روی دستت گذاشتو لب زد
چرا باید وقتی زنم داره درد میکشه من بخوابم؟
به اخم کیوتش خندیدی که تعحب کرد
_ بهبه اقای لی نگران زنش شده
بایدم بشم مثلا که زنمی
_ بیخیال...نمیخواستم بیدار شی،ببخشید اگه بیدارت کردم
بخاطر صدای اب بیدار شدم،از این به بعد باید بیدارم کنی باشه؟
خودتو انداختی به بغلشو و درحالی که سرتو تکون دادی گفتی
_ باشه
فلیکس شروع به ماساژ دادن شکمت کردو اروم به خواب رفتی...
۱۸.۶k
۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.