فیک ران part 59
ویو سمت پسرا از زبان رین جان ک خودمم:
خب اینوور ناهویا ژون تونسته مخ دخمله رو بزنه..و زده...و قرار شد الان باهم قرار بزارن... و اونور دخترا عملیاته چ.الف.خ.س.ب.ب.ب رو شوروع کردن و حالا اما پشت سوتون نزدیک دراکن یوزوها پشت میزِ میتسویا ..هیناتا هم زیر صندلیه تاکهمیچی کیک به دست وایسادن و از اونور ناهویا دارع سعی میکنه مخه دختره رو بزنه....
ناهویا:خب..تو بنظرت یه رابطه چطوری باید باشه؟
ا/د[اسمه دختره]: راستش یه رابطه باید مثل یه جاده ی آسفالت باشه..سراسر صداقت...از دوروغ اصلن خوشم نمیاد...
ران اونور در حاله پاره شدن*
ناهویا: چ جالب
ا/ت و سنجو اونوور در حاله دوییدن سمته ناهویا: باباااااااااااااااااااااااااااا
ناهویا:😳نَمَنَهههه؟
ا/د: وات؟ بابا؟ تو زن داری؟
ناهویا: باور کن من اینارو تو عمرم حتا ندیدم...
سنجو گوش هایه ا/ترو میگیره: بابا..تو نمیتونی این حرفو بزنی...
ا/ت: ارع..ما بچه هایه توعیم...تازه مامان بهمون گف یا همین الان بیا یا خودشو از کشتی میندازه پایین...
سنجو: واقعن همچین چیزی گفته؟
ا/ت: باور نمیکنید؟ اون لبه رو نگا کنید؟
ناهویا: سنجویه سلیطه....
ا/د: اع اسمشونم میدونی پس...
ناهویا: همین الان گمشیدددد از جلویه چشمامممم
ا/ت: تو ک چشمات باز نیس...
ا/د: نه زحمت نکشید من کسیم که میره ...و چاپستیکو فرو کرد تو موهایه ناهویا...
ران:ا/ت این سلیطه بازیاتو از همین الان شروع کردی؟
باجی: خوداروشکر کنید به دوس دختراتون سرایط نداده...
و حالا زارت...ام از پشت کیکو فورو میاره تو صورته دراکن...یوزوها با لبخنده شیطانی کیکو پرت میکنه تو صورته میتسویا...
و هیناتا از زیر صندلی میاد بیرون و کیکو میزنه تو صورته تاکهمیچی ولی تاکه میچی سرش رف تو ظرفه غذا.. و کیک رفت تو صورته مایکی....
کازوتورا: مث اینکه داده...[سرایط دادنه سلیطه بودنشو بالا گفتم...]
ا/ت: همین الان جیم بزنیددددددددددددددددد
و در اندی ثانیه فراریدن
ناهویا: فهمیدممممم تو ا/تیه پدصگییییییی میکشمتتتتتتتتت
هاکای: ا/تتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت یا خدااااااااااااااا
*هاکای و ناهویا پا میشن میوفتن دنباله ا/ت و بقیهشون..
مایکی: تاکهمیتیچی زنتو مرده بدون...
تاکهمیچی: گومن مایکی کون.....
چیفویو:تاکهمیتیچی تمام زحماتتو به چخ رفته بدون...
باجی: آخه نکبت تو چرا جاخالی دادی؟
تاکهمیچی: میزاشتم بخوره تو صورتم؟
کازوتورا: تو که به هر حال ریده میشد تو صورتت..آخه جاخالی دادنت چی بودددد؟
میتسویا کیک روی صورتشه میوفته روی ظرف
دراکن سرشو غش میده رویه میز : اون*از*من*متنفرهههههههههههههههههههههههههه
*ماشالا ا/تیه سلیطه ماشالا هزار الاهو اکبر
میزان جر خوردگیتونو کامنت کنید🥹😂🎀💜🏹
خب اینوور ناهویا ژون تونسته مخ دخمله رو بزنه..و زده...و قرار شد الان باهم قرار بزارن... و اونور دخترا عملیاته چ.الف.خ.س.ب.ب.ب رو شوروع کردن و حالا اما پشت سوتون نزدیک دراکن یوزوها پشت میزِ میتسویا ..هیناتا هم زیر صندلیه تاکهمیچی کیک به دست وایسادن و از اونور ناهویا دارع سعی میکنه مخه دختره رو بزنه....
ناهویا:خب..تو بنظرت یه رابطه چطوری باید باشه؟
ا/د[اسمه دختره]: راستش یه رابطه باید مثل یه جاده ی آسفالت باشه..سراسر صداقت...از دوروغ اصلن خوشم نمیاد...
ران اونور در حاله پاره شدن*
ناهویا: چ جالب
ا/ت و سنجو اونوور در حاله دوییدن سمته ناهویا: باباااااااااااااااااااااااااااا
ناهویا:😳نَمَنَهههه؟
ا/د: وات؟ بابا؟ تو زن داری؟
ناهویا: باور کن من اینارو تو عمرم حتا ندیدم...
سنجو گوش هایه ا/ترو میگیره: بابا..تو نمیتونی این حرفو بزنی...
ا/ت: ارع..ما بچه هایه توعیم...تازه مامان بهمون گف یا همین الان بیا یا خودشو از کشتی میندازه پایین...
سنجو: واقعن همچین چیزی گفته؟
ا/ت: باور نمیکنید؟ اون لبه رو نگا کنید؟
ناهویا: سنجویه سلیطه....
ا/د: اع اسمشونم میدونی پس...
ناهویا: همین الان گمشیدددد از جلویه چشمامممم
ا/ت: تو ک چشمات باز نیس...
ا/د: نه زحمت نکشید من کسیم که میره ...و چاپستیکو فرو کرد تو موهایه ناهویا...
ران:ا/ت این سلیطه بازیاتو از همین الان شروع کردی؟
باجی: خوداروشکر کنید به دوس دختراتون سرایط نداده...
و حالا زارت...ام از پشت کیکو فورو میاره تو صورته دراکن...یوزوها با لبخنده شیطانی کیکو پرت میکنه تو صورته میتسویا...
و هیناتا از زیر صندلی میاد بیرون و کیکو میزنه تو صورته تاکهمیچی ولی تاکه میچی سرش رف تو ظرفه غذا.. و کیک رفت تو صورته مایکی....
کازوتورا: مث اینکه داده...[سرایط دادنه سلیطه بودنشو بالا گفتم...]
ا/ت: همین الان جیم بزنیددددددددددددددددد
و در اندی ثانیه فراریدن
ناهویا: فهمیدممممم تو ا/تیه پدصگییییییی میکشمتتتتتتتتت
هاکای: ا/تتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت یا خدااااااااااااااا
*هاکای و ناهویا پا میشن میوفتن دنباله ا/ت و بقیهشون..
مایکی: تاکهمیتیچی زنتو مرده بدون...
تاکهمیچی: گومن مایکی کون.....
چیفویو:تاکهمیتیچی تمام زحماتتو به چخ رفته بدون...
باجی: آخه نکبت تو چرا جاخالی دادی؟
تاکهمیچی: میزاشتم بخوره تو صورتم؟
کازوتورا: تو که به هر حال ریده میشد تو صورتت..آخه جاخالی دادنت چی بودددد؟
میتسویا کیک روی صورتشه میوفته روی ظرف
دراکن سرشو غش میده رویه میز : اون*از*من*متنفرهههههههههههههههههههههههههه
*ماشالا ا/تیه سلیطه ماشالا هزار الاهو اکبر
میزان جر خوردگیتونو کامنت کنید🥹😂🎀💜🏹
۱۲.۹k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.