عاشق خدمتکارم شدم پارت ۶
ا/ت رو دیدم که با یه لیوان آب داره میاد سمتم بهم گفت
ا/ت : بخورش
کوک : نمیخوام
ا/ت : میگم بخورش
کوک : گفتم نمیخوام (حرصی)
ا/ت : میخوریییییییی یا به زور کنم تو حلقتتتتتتت ( باداد)
کوک ذهنش : ا....این الان واقعا ا/ته با...باورم نمیشه جونم جذبه....ولی این با چه جرئتی با من که رئیسشم اینطور حرف زد تنبیهاش دیگه داره زیاد میشه بعدا به حسابش میرسم
از زبان ا/ت : با دادی که زدم آب رو خورد ولی نصفه خواست بزارش که گفتم
ا/ت : لیوان خالی رو میبرم اونم با حرص همه رو یه نفس خورد و لیوان و بهم داد الان معلومه که آروم تره و دوباره برجه زهرمار نیست
ا/ت تو ذهنش : نمیدونم با کدوم جرئتی روش داد زدم خدا به خیر بگذرونه تو همین فکرا بودمو حواسم نبود دارن بِروبِر نگاش میکنم که یهو گفت....
کوک : نگاه داره
منم که کلا شوت گفتم
ا/ت : دیدن خر صفا داره تازه لود شدم که چی گفتم یه جور کوبیدم روی دهنم که حس کردم دندونام خرد شد
ذهنش : انا لله و انا الیه راجعون
خدا رحمتت کنه ان شاالله اون دنیا میبینمت
ا/ت : خفه شو بابا بهم بگو چه گلی به سرم بگیرم ذهنش : رُس ولی به نظرم با این حرف هایی که تو امروز بهش گفتی از رُسم گذشتی باید بتن بگیری تا شاید از آسیب های احتمالی جلوگیری کنی
ا/ت : الان وقته شوخیه آخه
ذهنش : شوخی نکردم با این گندایی که تو امروز زدیو این چیزایی که تو گفتی
کمترین کاری که میکنه اینه که دکوراسیون صورتت رو میاره پایین
ا/ت : خیلی ممنونم از نگرانیت
ذهنش : خواهش
ا/ت : 😑😑😑🔪🔪🔪🔪
ذهنش : 🤣🤣🤣🏃♂️🏃♂️🏃♂️🏃♂️🏃♂️ خواستم سریع در برم که یهو ....
ا/ت : بخورش
کوک : نمیخوام
ا/ت : میگم بخورش
کوک : گفتم نمیخوام (حرصی)
ا/ت : میخوریییییییی یا به زور کنم تو حلقتتتتتتت ( باداد)
کوک ذهنش : ا....این الان واقعا ا/ته با...باورم نمیشه جونم جذبه....ولی این با چه جرئتی با من که رئیسشم اینطور حرف زد تنبیهاش دیگه داره زیاد میشه بعدا به حسابش میرسم
از زبان ا/ت : با دادی که زدم آب رو خورد ولی نصفه خواست بزارش که گفتم
ا/ت : لیوان خالی رو میبرم اونم با حرص همه رو یه نفس خورد و لیوان و بهم داد الان معلومه که آروم تره و دوباره برجه زهرمار نیست
ا/ت تو ذهنش : نمیدونم با کدوم جرئتی روش داد زدم خدا به خیر بگذرونه تو همین فکرا بودمو حواسم نبود دارن بِروبِر نگاش میکنم که یهو گفت....
کوک : نگاه داره
منم که کلا شوت گفتم
ا/ت : دیدن خر صفا داره تازه لود شدم که چی گفتم یه جور کوبیدم روی دهنم که حس کردم دندونام خرد شد
ذهنش : انا لله و انا الیه راجعون
خدا رحمتت کنه ان شاالله اون دنیا میبینمت
ا/ت : خفه شو بابا بهم بگو چه گلی به سرم بگیرم ذهنش : رُس ولی به نظرم با این حرف هایی که تو امروز بهش گفتی از رُسم گذشتی باید بتن بگیری تا شاید از آسیب های احتمالی جلوگیری کنی
ا/ت : الان وقته شوخیه آخه
ذهنش : شوخی نکردم با این گندایی که تو امروز زدیو این چیزایی که تو گفتی
کمترین کاری که میکنه اینه که دکوراسیون صورتت رو میاره پایین
ا/ت : خیلی ممنونم از نگرانیت
ذهنش : خواهش
ا/ت : 😑😑😑🔪🔪🔪🔪
ذهنش : 🤣🤣🤣🏃♂️🏃♂️🏃♂️🏃♂️🏃♂️ خواستم سریع در برم که یهو ....
۱۲۴.۵k
۲۷ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.