رویای من فصل دو
پارت ۱۰
سونا: صبح شده بود..به زحمت بلند شدم که برم آب بخورم..دلم نیومد هوپی رو بیدار کنم..رفتم بیرون...بچها هم طبق معمول باهم خوابیده بودن..همینطور که فکرم مشغول بود و از کنار استخر رد میشدم پام سر خورد و افتادم تو آب) جیغ*... کم.....کمککککک....ک.....
صوفیا: (باصدای جیغ یه زن با کوک از خواب پریدیم..سوناااااا( رفتم حیاط و شیرجه زدم تو آب و آوردمش بیرون) کوک چرا اینجایی برو یه آب قند بیار
کوک: رفتم..رفتم
صوفیا: چیشد افتادی؟
سونا: داشتم از کنارش رد میشدم🥺
صوفیا: بزار هوپی رو بیدار کنم
سونا: نهه..اون نباید از این اتفاق بدونه
کوک: آوردم*
صوفیا: حالا تو بیا اینو بخور*
****
ته: صبح یه صدایی شندیم شمام شنیدید؟
همه: نههه!
ته: خیلی عجیب بود
صوفیا: نگاه به سونا*.. اتفاقا چرا...سونا داشت غرق میشد
همه: چی؟
سونا:😠
جیهوپ: چیشد؟... تو افتادی تو آب؟
سونا: میشه بعدا راجبش حرف بزنیم...حالم الان خوبه حال بچه هم همینطور
جیهوپ: باشه
سونا: جییییغغغغغ*( جیغ و گریه)
یوهاهاها..خماری
سونا: صبح شده بود..به زحمت بلند شدم که برم آب بخورم..دلم نیومد هوپی رو بیدار کنم..رفتم بیرون...بچها هم طبق معمول باهم خوابیده بودن..همینطور که فکرم مشغول بود و از کنار استخر رد میشدم پام سر خورد و افتادم تو آب) جیغ*... کم.....کمککککک....ک.....
صوفیا: (باصدای جیغ یه زن با کوک از خواب پریدیم..سوناااااا( رفتم حیاط و شیرجه زدم تو آب و آوردمش بیرون) کوک چرا اینجایی برو یه آب قند بیار
کوک: رفتم..رفتم
صوفیا: چیشد افتادی؟
سونا: داشتم از کنارش رد میشدم🥺
صوفیا: بزار هوپی رو بیدار کنم
سونا: نهه..اون نباید از این اتفاق بدونه
کوک: آوردم*
صوفیا: حالا تو بیا اینو بخور*
****
ته: صبح یه صدایی شندیم شمام شنیدید؟
همه: نههه!
ته: خیلی عجیب بود
صوفیا: نگاه به سونا*.. اتفاقا چرا...سونا داشت غرق میشد
همه: چی؟
سونا:😠
جیهوپ: چیشد؟... تو افتادی تو آب؟
سونا: میشه بعدا راجبش حرف بزنیم...حالم الان خوبه حال بچه هم همینطور
جیهوپ: باشه
سونا: جییییغغغغغ*( جیغ و گریه)
یوهاهاها..خماری
۸.۳k
۲۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.