پارت ۱ (ادمین خر ذوق شده برلی پارت اول😂)
پارت ۱ (ادمین خر ذوق شده برلی پارت اول😂)
اما ویو
رفتم و یه قهوه گذاشتم . ای خدا حوصله ی خالم اینا رو ندارم امشب برلی شام میان خونمون خالم هم هی از پسرش تعریف میکنه نه اینطوریه نه اونطوریه . ساعت ۷ بود رفتم یه دوش ۱۵ مینی گرفتم ، موهامو خشک کردم لباسم یه نیم تنه ی سیاه و دامنه سفید بود. من حالیم نمیشد که لباسم بازه یا نه.
رفتم پایین. مامانم داشت شامو درست میکرد. (علامت اما ×)
× مامان اونقدرا هم زیاد درست نکن روشونم نمیشه با اون اخلاقشون هنوز میان شام خونمون
مامان: اماااا ببینم دیگه از این حرفا بزنی میکشمت
زنگ خورد
مامان: برو در رو باز کن زود
در رو باز کردم که با صورت بد اخلاق خاله بئاتریس رو به رو شدم
خاله: نمیخوای بری کنار بیایم؟ ناسلامتی دختر نیلوفره( نیلوفر اسم مامانه اماعه)
× آ راست میگین بیاین خوش اومدین
پشت سرش شوهر خالم و دختر خالم اومدن. دختر خالم رو دوست داشتم شخصیت جالبی داره ولی بعضی وقتا خیلی عجیب میشه. خدا روشکر آدرین(پسر خالش) نیومده
مامان: عه آدرین جون نیومده؟ دفعه ی بعد بیاد ها
خاله : آدرین رفته بار این پسر انقدر دراماتیکه که نمیشه حدس بزنین
مامان: اره دیگه پسرتون طلاس
نیلوفر ویو
ای خدا کشت مارو با اون پسرش
اما ویو
× بار؟ آدرین؟
دختر خاله: اره بابا
× مگه بچه مثبت نیس
دختر خاله : بچه مثبت؟ دیوونه شدی احتمالن؟
× نمیدونم والا
رفته بودیم با دختر خاله تو اتاقم . دلم لک زده بود واس رفتن به بار
بچه ها بخاطر حمایتاتون این پارت رو زود تر گذاشتم
the end
شرط برای پازت بعد
۸تالایک
۲فالور
۱۸ کامنت
اما ویو
رفتم و یه قهوه گذاشتم . ای خدا حوصله ی خالم اینا رو ندارم امشب برلی شام میان خونمون خالم هم هی از پسرش تعریف میکنه نه اینطوریه نه اونطوریه . ساعت ۷ بود رفتم یه دوش ۱۵ مینی گرفتم ، موهامو خشک کردم لباسم یه نیم تنه ی سیاه و دامنه سفید بود. من حالیم نمیشد که لباسم بازه یا نه.
رفتم پایین. مامانم داشت شامو درست میکرد. (علامت اما ×)
× مامان اونقدرا هم زیاد درست نکن روشونم نمیشه با اون اخلاقشون هنوز میان شام خونمون
مامان: اماااا ببینم دیگه از این حرفا بزنی میکشمت
زنگ خورد
مامان: برو در رو باز کن زود
در رو باز کردم که با صورت بد اخلاق خاله بئاتریس رو به رو شدم
خاله: نمیخوای بری کنار بیایم؟ ناسلامتی دختر نیلوفره( نیلوفر اسم مامانه اماعه)
× آ راست میگین بیاین خوش اومدین
پشت سرش شوهر خالم و دختر خالم اومدن. دختر خالم رو دوست داشتم شخصیت جالبی داره ولی بعضی وقتا خیلی عجیب میشه. خدا روشکر آدرین(پسر خالش) نیومده
مامان: عه آدرین جون نیومده؟ دفعه ی بعد بیاد ها
خاله : آدرین رفته بار این پسر انقدر دراماتیکه که نمیشه حدس بزنین
مامان: اره دیگه پسرتون طلاس
نیلوفر ویو
ای خدا کشت مارو با اون پسرش
اما ویو
× بار؟ آدرین؟
دختر خاله: اره بابا
× مگه بچه مثبت نیس
دختر خاله : بچه مثبت؟ دیوونه شدی احتمالن؟
× نمیدونم والا
رفته بودیم با دختر خاله تو اتاقم . دلم لک زده بود واس رفتن به بار
بچه ها بخاطر حمایتاتون این پارت رو زود تر گذاشتم
the end
شرط برای پازت بعد
۸تالایک
۲فالور
۱۸ کامنت
۹.۴k
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.