بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
امیرالمؤمنین(ع) ضمن خطبهای فرمودند:
«به خدا سوگند عقیل را در نهایت بینوایى دیدم، از من خواست تا یک صاع از گندم شما مردم را به او ببخشم، در حالى که فرزندانش را از شدت فقر آشفته موى و گردآلود با چهرهاى نیلین مىدیدم.
چند بار نزد من آمد و خواهش خود مکرر کرد و من همچنان به او گوش مىدادم و او پنداشت که دینم را به او مىفروشم و شیوه خویش وا مىگذارم و از پى هواى او مىروم. پس پاره آهنى را در آتش گداختم و تا مگر عبرت گیرد، به تنش نزدیک کردم.
عقیل همانند بیمارى ناله سر داد و بیم آن بود که از حرارتش بسوزد.
گفتم: اى عقیل نوحهگران در عزایت بگریند، آیا از حرارت آهنى که انسانى به بازیچه گداخته است مىنالى و مرا از آتشى که خداوند جبار به خشم خود افروخته بیمى نباشد؟
تو از این درد مى نالى و من از حرارت آتش ننالم؟»
(نهجالبلاغه (للصبحی صالح)، ص346
پس بیایید کار گناه را کنار بگذاریم و کار های خوب انجام دهیم و به واجباتی مثل نماز، روزه، عمل کنیم و به هیچ وجه حق الناس نکنیم.
حتماً این ویدیو را ببینید و برای دیگران بفرستید:
https://aparat.com/v/a85Uu
یا ائمه اطهار علیهم السلام
سلام
امیرالمؤمنین(ع) ضمن خطبهای فرمودند:
«به خدا سوگند عقیل را در نهایت بینوایى دیدم، از من خواست تا یک صاع از گندم شما مردم را به او ببخشم، در حالى که فرزندانش را از شدت فقر آشفته موى و گردآلود با چهرهاى نیلین مىدیدم.
چند بار نزد من آمد و خواهش خود مکرر کرد و من همچنان به او گوش مىدادم و او پنداشت که دینم را به او مىفروشم و شیوه خویش وا مىگذارم و از پى هواى او مىروم. پس پاره آهنى را در آتش گداختم و تا مگر عبرت گیرد، به تنش نزدیک کردم.
عقیل همانند بیمارى ناله سر داد و بیم آن بود که از حرارتش بسوزد.
گفتم: اى عقیل نوحهگران در عزایت بگریند، آیا از حرارت آهنى که انسانى به بازیچه گداخته است مىنالى و مرا از آتشى که خداوند جبار به خشم خود افروخته بیمى نباشد؟
تو از این درد مى نالى و من از حرارت آتش ننالم؟»
(نهجالبلاغه (للصبحی صالح)، ص346
پس بیایید کار گناه را کنار بگذاریم و کار های خوب انجام دهیم و به واجباتی مثل نماز، روزه، عمل کنیم و به هیچ وجه حق الناس نکنیم.
حتماً این ویدیو را ببینید و برای دیگران بفرستید:
https://aparat.com/v/a85Uu
یا ائمه اطهار علیهم السلام
۱.۳k
۲۳ فروردین ۱۴۰۰