p2

ا.ت ویو
پرش زمانی خونشون
ولی صدای یاروعه /یارو عمته/اشنا بودا
میرا رو صدا کردم دیدم از قبل صفید تر شده و اومد تو پذیرایی
من:چته؟
میرا:ا.....ا.ت
من:یونگی پیامتو سین زد؟
میرا :کاش پیاممو سین میزد
من:یا هفت جد بنگتن چی شده؟
میرا:بی تی اس....
من:بنال دیگه
میرا:قبول کردن سفیر برند MB شنننننننننننننننننننننننننن
همین الان منشی گففففف
من:یا سیسپکای جونگکوک یا نارنگی های شوگا
میرا:فکر کن کراشامون میشن سفیر برندموننننننننننن
من:امشب پارتیییییییییییی
میرا:به خرج توووووووووووووووو
من:قبولههههههههههههههه
صبر کن چی؟
میرا :خودت گفتی
من:فرصت طلب
کوک ویو
رفتم عمارتم که دیدم ماشالا یونگی هیونگ و جیمین و ته ته هم هستن
گفتم:سلام به مهمونای زودتر از من رسیده
ته ته:مهمون چیه کوکی صاب خونه ایم
کوکی: شکی درش نیست
یونگی:عا راستی سفیر برند MB شدیم
کوکی:دقیقا کیا که شدیم؟
چیمی: تو یونگی هیونگ و جیهیوپ هم بود؟
ته ته : نه اون سفیر شنل شد
یونگی : اها
جیمی:اسنک؟
کوکی:نه
ته ته:جاجانگمیون؟
کوکی:نه
یونگی: نارنگی؟
کوکی :نه
چیمی: فقط شیر موز؟
کوکی : معلومه
اهان راستی جیمی گوشیتو بیار یه صدا ظبط کردم نمیدونم به چه زبونیه ترجمه میخوام
چیمی:باشه
/رفت و اوردش ووووو