پارت 3 فصل دو
هانا :در مورد کاری که انجام میدی نباید سوالی بپرسی قبوله؟
ات:قبوله
پایان فلش بک
ات ویو
رفتم به هتل تا یکم استراحت کنم
خودمو پرت کردم روی تخت و داشت خوابم می برد که گوشیم زنگ خورد
هانا بود
ات:سلام
هانا:سلام
برای شب آماده ای
ات:آمادم فقط آدرسو بگو
هانا:آدرسو برات میفرستم
ات:طرف کیه ؟؟
هانا:نمی دونم
ات:یعنی چی نمی دونم
هانا :خودش اینطور خواست
ات:اوکی
هانا:خدافظ
ات:بای
فلش بک به شب
ات ویو
یه دوش گرفتمو لباسمو پوشیدم
پیامی که به گوشیم اومد رو نگاه کردم
پس رستوران رو انتخاب کرده
آدمه حرفه ای باید باشه
آماده شدم و به سمت رستوران راه افتادم
وارد رستوران شدم سرمیز نشستم و منتظر بودم
بعد چند مین با بادیگارد هاش وارد شد و
اومد سر میز
جونگ سوک :خانم ات؟
ات:بله
تا اینو گفتم نشست
جونگ سوک:پس شما قراره معامله کنید
ات: مشکلی هست
جونگ سوک:نه ولی برای این کار خیلی ظریف و خوشگلی
ات:به موقعش از تو هم قوی تر میشم
همینطور داشتیم از معامله حرف میزدیم که جیمین و یه دختره رو دیدم
از ما چند تا میز فاصله داشتن
معامله خوب پیش رفت
جونگ سوک:جنس هارو چند روز دیگه به شما تحویل میدیم
ات: پول شما هم تا اون موقع حاضر میشه
جونگ سوک:به امید دیدار لیدی
ات:خدافظ
به سمت دستشویی رفتم تا آرایشمو درست کنم از دستشویی اومدم بیرون
جیمین رو دیدم میخواست از کنارش رد بشم که دستمو گرفت
ات:دستمو ول کن
جیمین :اگه ول نکنم چیکار میکنی
ات:میکشمت
جیمین:پس بکش
ات:داری حوصلمو سر میبری
حولش دادم و از کنارش رد شدم سوار ماشینم شدم و به سمت هتل حرکت کردم
ات:قبوله
پایان فلش بک
ات ویو
رفتم به هتل تا یکم استراحت کنم
خودمو پرت کردم روی تخت و داشت خوابم می برد که گوشیم زنگ خورد
هانا بود
ات:سلام
هانا:سلام
برای شب آماده ای
ات:آمادم فقط آدرسو بگو
هانا:آدرسو برات میفرستم
ات:طرف کیه ؟؟
هانا:نمی دونم
ات:یعنی چی نمی دونم
هانا :خودش اینطور خواست
ات:اوکی
هانا:خدافظ
ات:بای
فلش بک به شب
ات ویو
یه دوش گرفتمو لباسمو پوشیدم
پیامی که به گوشیم اومد رو نگاه کردم
پس رستوران رو انتخاب کرده
آدمه حرفه ای باید باشه
آماده شدم و به سمت رستوران راه افتادم
وارد رستوران شدم سرمیز نشستم و منتظر بودم
بعد چند مین با بادیگارد هاش وارد شد و
اومد سر میز
جونگ سوک :خانم ات؟
ات:بله
تا اینو گفتم نشست
جونگ سوک:پس شما قراره معامله کنید
ات: مشکلی هست
جونگ سوک:نه ولی برای این کار خیلی ظریف و خوشگلی
ات:به موقعش از تو هم قوی تر میشم
همینطور داشتیم از معامله حرف میزدیم که جیمین و یه دختره رو دیدم
از ما چند تا میز فاصله داشتن
معامله خوب پیش رفت
جونگ سوک:جنس هارو چند روز دیگه به شما تحویل میدیم
ات: پول شما هم تا اون موقع حاضر میشه
جونگ سوک:به امید دیدار لیدی
ات:خدافظ
به سمت دستشویی رفتم تا آرایشمو درست کنم از دستشویی اومدم بیرون
جیمین رو دیدم میخواست از کنارش رد بشم که دستمو گرفت
ات:دستمو ول کن
جیمین :اگه ول نکنم چیکار میکنی
ات:میکشمت
جیمین:پس بکش
ات:داری حوصلمو سر میبری
حولش دادم و از کنارش رد شدم سوار ماشینم شدم و به سمت هتل حرکت کردم
۱۵.۶k
۲۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.