فیک تهیونگ پارت 8
ببخشید نمی دونم چرا حذف شد
_ اشکام بیشتر و بیشتر می شدن و نمی تونستم خودمو بگیرم
+ یاااا تهیونگا منو ببخش نمی دونستم انقد ناراحت میشی خب؟ چرا انقد گریه می کنی خب یه شوخی بود...... وا ملت یه چیز شون میشه ها از وقتی اومدم کره همه چیز عجیبه
_ بلند شو بریم یه وقت دیگه میایم
+ یاااااا.... ایش یادم باشه دیگه باهات شوخی نکنم... سوار ماشین شدیم خواست کمربندشو به ببنده که پرسیدم : برا چی اون جوری گریه می کردی برا بستنی که نبوده نه؟
_ نه چیز مهمی نبوده
+عا یعنی نمی خوای بگی مشکلی نیست یادم باشه مشکلمو پیشت نگم.... رفتیم خونه و خسته خودمو پرت کردم رو تخت عاه اصلا برا چی انقد مهمه که چرا گریه کرده وایش.... یه کراش سادس روزی صد بار که کراش عوض می کنم عادیه
.
.
.
.
+ یه هفته میگذره از همه چی و به شرایط عادت کردم از همه چیز مهمه تر اینکه تهیونگو خیلی نمیبینم عجیبه حتی وقتی هم سلام میدم محل نمیزاره ولی برعکسش مینهو نم چش شده کسی انقد هم من باهاش لج بودم و هم اون با من خیلی الان اوکیه شاید عاااا بیخی اون فکارای مزخرف داره باز میزنه به سرت ولی نکنه زندگی من یه فیک باشه؟ چرا انقد شبیه آخههههه ... از تو افکارم اومدم بیرون که مینهو رو دیدم برام دست تکون داد و اومد سمتم
(علامت مینهو @)
@یئونا چطوری
+ خوبم
@ اگه بخوام ازت یه درخواستی داشته باشم قبولش می کنی؟
+ بستگی داره
@ خب تولد من نزدیکه و ازت می خوام که توهم بیای همه بچه های کلاس هستن
+ من می تونم یه سوال ازت بپرسم؟
@عا آره
+میگم سنگی چیزی تو کلت خورده؟ انقد عوض شدی تو یه هفته باورم نمیشه اون تعریف هایی که ازت شندیم ولی الان تو کاملا مخالف اونی
@شاید بخاطر اینکه.... اَه ولش الان وقتش نیست بعدا میفهمی حالا میای یا نه ؟
+آره بیکارم میام پس کیه حالا
@ امشب
+ شتتتتت امشب ؟؟؟ من لباس مناسب ندارم :/ کنسله
@اون مشکلی نیست از قبل جور شده..... بشکنی زدم که وسایل ها رو بیارن
+ اووووو مثل اینکه فکر همه جاشو کردی..... باهاش خدافظی کردم و سوار ماشين شدم و رفتم خونه
_ اشکام بیشتر و بیشتر می شدن و نمی تونستم خودمو بگیرم
+ یاااا تهیونگا منو ببخش نمی دونستم انقد ناراحت میشی خب؟ چرا انقد گریه می کنی خب یه شوخی بود...... وا ملت یه چیز شون میشه ها از وقتی اومدم کره همه چیز عجیبه
_ بلند شو بریم یه وقت دیگه میایم
+ یاااااا.... ایش یادم باشه دیگه باهات شوخی نکنم... سوار ماشین شدیم خواست کمربندشو به ببنده که پرسیدم : برا چی اون جوری گریه می کردی برا بستنی که نبوده نه؟
_ نه چیز مهمی نبوده
+عا یعنی نمی خوای بگی مشکلی نیست یادم باشه مشکلمو پیشت نگم.... رفتیم خونه و خسته خودمو پرت کردم رو تخت عاه اصلا برا چی انقد مهمه که چرا گریه کرده وایش.... یه کراش سادس روزی صد بار که کراش عوض می کنم عادیه
.
.
.
.
+ یه هفته میگذره از همه چی و به شرایط عادت کردم از همه چیز مهمه تر اینکه تهیونگو خیلی نمیبینم عجیبه حتی وقتی هم سلام میدم محل نمیزاره ولی برعکسش مینهو نم چش شده کسی انقد هم من باهاش لج بودم و هم اون با من خیلی الان اوکیه شاید عاااا بیخی اون فکارای مزخرف داره باز میزنه به سرت ولی نکنه زندگی من یه فیک باشه؟ چرا انقد شبیه آخههههه ... از تو افکارم اومدم بیرون که مینهو رو دیدم برام دست تکون داد و اومد سمتم
(علامت مینهو @)
@یئونا چطوری
+ خوبم
@ اگه بخوام ازت یه درخواستی داشته باشم قبولش می کنی؟
+ بستگی داره
@ خب تولد من نزدیکه و ازت می خوام که توهم بیای همه بچه های کلاس هستن
+ من می تونم یه سوال ازت بپرسم؟
@عا آره
+میگم سنگی چیزی تو کلت خورده؟ انقد عوض شدی تو یه هفته باورم نمیشه اون تعریف هایی که ازت شندیم ولی الان تو کاملا مخالف اونی
@شاید بخاطر اینکه.... اَه ولش الان وقتش نیست بعدا میفهمی حالا میای یا نه ؟
+آره بیکارم میام پس کیه حالا
@ امشب
+ شتتتتت امشب ؟؟؟ من لباس مناسب ندارم :/ کنسله
@اون مشکلی نیست از قبل جور شده..... بشکنی زدم که وسایل ها رو بیارن
+ اووووو مثل اینکه فکر همه جاشو کردی..... باهاش خدافظی کردم و سوار ماشين شدم و رفتم خونه
۲۳.۱k
۲۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.