پارت۶۱۰
پارت۶۱۰
رمانMAM
به قلم م.ا
کپی و نشر رمان حتی با ذکر نام نویسنده حرام میباشد...
ارمیتا:نظرتون چیه یکم ارمان و ارمینو اذیت کنیم...
مبینا:پایه ام شدید...
ملیکا :منم حرفی ندارم اما چجوری؟
امیر:بیخیال بابا کار زیاد خوبیم نیستاااا...
ارمیتا:من میدونم چجوری...ببینین امیر و ملی که گریم داره میرن نزدیک جایی که ارمان و ارمین هستن داخل راهروش لب میگیرن از هم البته قبلش یه جوری میفهمیم که کی کارشون تموم میشه...از واکنششون فیلم میگیریم مثلا امیر داره خیانت میکنه...
امیر:حدس میزنین چه واکنشی نشون بدن!
ایلیا یه تک خنده کرد...
_هیچی حمایتت میکنن...البته ارمان ممکنه یکم از کارت ایراد بگیره...
ملیکا:اگه این کارو کنن واقعا ...
مبینا:ولی به هرحال از امیر حمایت میکنن حداقل ارمین اینجوریه
ارمیتا:همه ساکت میخوام زنگ بزنم ارمان...
زنگ زدم به ارمان زدم رو بلند گو...سریع جواب داد...
_جون توله...
_/سلام خوبی...
_اره عزیزم تو چطوری...
_/بد نیستم میگم ارمان
_جانم...
_/عام کی میای پیشم؟
_کم مونده اخراشه
_/مثلا چقدر؟
_یه ربع...
رمانMAM
به قلم م.ا
کپی و نشر رمان حتی با ذکر نام نویسنده حرام میباشد...
ارمیتا:نظرتون چیه یکم ارمان و ارمینو اذیت کنیم...
مبینا:پایه ام شدید...
ملیکا :منم حرفی ندارم اما چجوری؟
امیر:بیخیال بابا کار زیاد خوبیم نیستاااا...
ارمیتا:من میدونم چجوری...ببینین امیر و ملی که گریم داره میرن نزدیک جایی که ارمان و ارمین هستن داخل راهروش لب میگیرن از هم البته قبلش یه جوری میفهمیم که کی کارشون تموم میشه...از واکنششون فیلم میگیریم مثلا امیر داره خیانت میکنه...
امیر:حدس میزنین چه واکنشی نشون بدن!
ایلیا یه تک خنده کرد...
_هیچی حمایتت میکنن...البته ارمان ممکنه یکم از کارت ایراد بگیره...
ملیکا:اگه این کارو کنن واقعا ...
مبینا:ولی به هرحال از امیر حمایت میکنن حداقل ارمین اینجوریه
ارمیتا:همه ساکت میخوام زنگ بزنم ارمان...
زنگ زدم به ارمان زدم رو بلند گو...سریع جواب داد...
_جون توله...
_/سلام خوبی...
_اره عزیزم تو چطوری...
_/بد نیستم میگم ارمان
_جانم...
_/عام کی میای پیشم؟
_کم مونده اخراشه
_/مثلا چقدر؟
_یه ربع...
۲.۶k
۲۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.