پارت ۸ : وقتی اومدید ایران ۲ ...
حاج فتح الله : دخترم پارچه های تو ابرو بادی مگه نه
ا.ت : بله
حاج فتح الله: خب میشه ا و ۸۰۰ کارتتون ده بکشم و خدیجه خانم شمام کارتت بده ۲ میلیون ۹۸۰ هردو تا کارتتون کشیدن و حاج فتح الله به عباس شاگردش گفت پارچه هارو بیاره
بریم پیش پسرا و آقا ممدرضا
آقا ممد رضا : خب داشته میگفتی بعدش چی شد بابا جون
شوگا : هیچی از خونه زدم بیرون که برم خواننده شم
آقا ممد رضا: خوب کاری کردی مرد باس جنم داشته باشه جنمشو داشتید که حالا آنقدر معروف و خوبید والا ای کاش یکی از شماها جای این پسره ی مفت خور پسرم بودید
علیرضا: بابا
آقا ممد رضا : زهر مار صب تا شب تو اون تویله اتاقت معلوم نیست داری چه گهی میخوره والا تو حالم میای شارژ تو برق سیم شارژ توگوشیتا و سیم هندزفری هم توی گوشیت و سراغم توی گوشت خداروشکر همیشه توی کمایی
با این حرفش همه زدن زیر خنده
که گوشی جین و آقا ممد رضا صدای پیامک داد پیام رو وا کردن و دیدن
پیام آقا ممد رضا بلند داد کشید : سه میلیون خرید کرده
جین : دومیلیون ا.ت خرید کرده
آقا ممد رضا : چه خبرد وایی یه پارچه خریدن ۵ تومن شدس
که خدیجه خانم و ا.ت اومدن تو
عباس : مادر جون کجا بزارم پلاستیکارو
خدیجه خانم : اینها مادر بزار تو حال
عباس: بفرمایید تموم شد خبدیگه کاری ندارید
خدیجه خانم : نه مادر برو به سلامت خدا پشت و پناهت
ا.ت و خدیجه خانم برگشتن روبه پسرا وگ فتن : سلام
همه : سلام
آقا ممد رضا : چخبردون خانم رفتید ۵ تومن خرید زدید
خدیجه خانم : ببین
۲۰ متر پارچه زیر شلواری
۱۸ متر پارچه شلوار کردی
۱۵ متر پارچه ابروبادی
۶ متر پارچه دستمال نون و سفره
جین : ۲۰ متر پارچه
ا.ت : میخوایم واستون زیر سلواریربدوزیم یکیم دومتر پارچه بخواید چون درازید دیگه
جین : آهان
ا.ت : بله
حاج فتح الله: خب میشه ا و ۸۰۰ کارتتون ده بکشم و خدیجه خانم شمام کارتت بده ۲ میلیون ۹۸۰ هردو تا کارتتون کشیدن و حاج فتح الله به عباس شاگردش گفت پارچه هارو بیاره
بریم پیش پسرا و آقا ممدرضا
آقا ممد رضا : خب داشته میگفتی بعدش چی شد بابا جون
شوگا : هیچی از خونه زدم بیرون که برم خواننده شم
آقا ممد رضا: خوب کاری کردی مرد باس جنم داشته باشه جنمشو داشتید که حالا آنقدر معروف و خوبید والا ای کاش یکی از شماها جای این پسره ی مفت خور پسرم بودید
علیرضا: بابا
آقا ممد رضا : زهر مار صب تا شب تو اون تویله اتاقت معلوم نیست داری چه گهی میخوره والا تو حالم میای شارژ تو برق سیم شارژ توگوشیتا و سیم هندزفری هم توی گوشیت و سراغم توی گوشت خداروشکر همیشه توی کمایی
با این حرفش همه زدن زیر خنده
که گوشی جین و آقا ممد رضا صدای پیامک داد پیام رو وا کردن و دیدن
پیام آقا ممد رضا بلند داد کشید : سه میلیون خرید کرده
جین : دومیلیون ا.ت خرید کرده
آقا ممد رضا : چه خبرد وایی یه پارچه خریدن ۵ تومن شدس
که خدیجه خانم و ا.ت اومدن تو
عباس : مادر جون کجا بزارم پلاستیکارو
خدیجه خانم : اینها مادر بزار تو حال
عباس: بفرمایید تموم شد خبدیگه کاری ندارید
خدیجه خانم : نه مادر برو به سلامت خدا پشت و پناهت
ا.ت و خدیجه خانم برگشتن روبه پسرا وگ فتن : سلام
همه : سلام
آقا ممد رضا : چخبردون خانم رفتید ۵ تومن خرید زدید
خدیجه خانم : ببین
۲۰ متر پارچه زیر شلواری
۱۸ متر پارچه شلوار کردی
۱۵ متر پارچه ابروبادی
۶ متر پارچه دستمال نون و سفره
جین : ۲۰ متر پارچه
ا.ت : میخوایم واستون زیر سلواریربدوزیم یکیم دومتر پارچه بخواید چون درازید دیگه
جین : آهان
۶.۹k
۲۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.