فیک تهیونگ (انتقام) پارت ۴
فردای آن روز:
*از زبان مینجی*
داشتم دنبال اطلاعات اون مرد...یعنی پارک سئوجون میگشتم که یهو تهیونگ اومد و گفت
تهیونگ: چیزی شده؟ خیلی نگرانی؟
مینجی: نگران نیستم... وقتی پارک سئوجون رو دیدم خیلی شبیه قاتل خواهرم بود؛ دارم دنبال مشخصاتش میگردم
تهیونگ: چیزی دستگیرت شد؟
مینجی: فعلا نه ولی بزودی میشه
چند ساعت گذشت...واقعا خسته شده بودم؛ تنها چیزی که ازش میدونستم این بود که هم پلیسه هم عضو مافیا
دیگه شب شده بود
تهیونگ: مینجی تو خیلی خسته ای...برو بگیر بخواب من و بند مافیا دنبال اطلاعاتش میگردیم
نگرانش نباش
مینجی: باشه
رفتم توی اتاق که بخوابم
ولی خوابم نمیبرد...
یعنی اون مرد واقعا کیه؟
قاتل واقعی خواهرمه؟
نکنه اشتباه گرفته باشمش؟
نکنه قاتل خواهرم پیدا نشه؟
اگه بیاد و منم بکشه چی؟
کی اطلاعات واقعیش پیدا میشه؟
توی همین فکر و خیالا بودم که دیدم خوابم برده
مثل اینکه واقعا خسته بودم
بی صبرانه منتظر پیدا کردن مشخصاتش بودم
*از زبان مینجی*
داشتم دنبال اطلاعات اون مرد...یعنی پارک سئوجون میگشتم که یهو تهیونگ اومد و گفت
تهیونگ: چیزی شده؟ خیلی نگرانی؟
مینجی: نگران نیستم... وقتی پارک سئوجون رو دیدم خیلی شبیه قاتل خواهرم بود؛ دارم دنبال مشخصاتش میگردم
تهیونگ: چیزی دستگیرت شد؟
مینجی: فعلا نه ولی بزودی میشه
چند ساعت گذشت...واقعا خسته شده بودم؛ تنها چیزی که ازش میدونستم این بود که هم پلیسه هم عضو مافیا
دیگه شب شده بود
تهیونگ: مینجی تو خیلی خسته ای...برو بگیر بخواب من و بند مافیا دنبال اطلاعاتش میگردیم
نگرانش نباش
مینجی: باشه
رفتم توی اتاق که بخوابم
ولی خوابم نمیبرد...
یعنی اون مرد واقعا کیه؟
قاتل واقعی خواهرمه؟
نکنه اشتباه گرفته باشمش؟
نکنه قاتل خواهرم پیدا نشه؟
اگه بیاد و منم بکشه چی؟
کی اطلاعات واقعیش پیدا میشه؟
توی همین فکر و خیالا بودم که دیدم خوابم برده
مثل اینکه واقعا خسته بودم
بی صبرانه منتظر پیدا کردن مشخصاتش بودم
۴.۲k
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.