رمان عشق مثلث پارت ۶۱
+عامم خوب دانش جو هستش
_مگه نباید بهت بگه استاد؟
+خوب همسنیم
_بشین تو ماشین
نشستیم
_چه ربطی داره؟
+چی ربطی داره؟
_اون پسره که ماسک زده بود رو میگم چه ربطی داره که همسنین؟
+وایی ولش کن دیگه بریم خونه
_دلت تنبیه میخواد؟
+معلومه که نه
_وای انگاری میخواد
+خیر
رسیدیم خونه و با جیمین رفتیم خونه از بیرون غذا سفارش دادیم و نشستیم خوردیم بعد اینکه تمیز کردم جیمین سرش تو گوشی بود که یهو بلند شد و اومد سمتم کوبوندم به دیوار
+چته؟
_خیلی وقته باهام رابطه نداری
+میدونم ولی الان وقتش نیس
خواستم برم ولی مانعم شد
+هومم؟
_خیلی هم وقتشه
+نه خیر نیس
بدون اینکه به حرفم گوش کنه دستشو رو صورتم نواز وار میکشید
و خواست ببوستم که زنگ درو زدن
_مگه کسی آدرس خونمونو میدونه؟
+نه
ولی با یاد اینکه آدرس خونه رو به مینهو داده بودم خواستم درو باز کنم که جیمین دستمو گرفت و به عقب کشید
_خودم باز میکنم
جیمین درو باز کرد و بله مینهو پشت در بود
مینهو:عامم سلام
_تو اینجا چیکار میکنی؟ببینم مگه تو همونی نیستی که تو رستورانم دیدمت؟
مینهو:ارع
_چی میخوای
مینهو:اومدم تا سوجین بهم درس یاد بده
_اولن اونو نباید سوجین صدا کنی باید استاد بگی دوما تو آدرس خونمون رو از کجا میدونی؟
مینهو:سوج..یعنی استاد بهم دادن
_خیر تو درس کار نمیکنی برو تقویتی تا بلد باشی
خواست درو ببنده که جلوشو گرفتم
+امم جیمین زشته
_چی چیو زشته؟
+من گفتم بیاد تا باهاش درس کار کنم
_گفتم که نه نه نه
+ججیییممییننن
_هوووومممم
+از جلوی در برو کنار
آروم هلش دادم
+مینهو بیا تو
مینهو:ممنون خوب اتاقت کجاست؟
_هه ببین توروخدا تو اتاقمونو میخوای چیکار؟
مینهو:پس کجا درس بخونیم؟
_همینجا تو سالن
+جیمین دخالت نکن بیا بریم اتاق اونجا راحت تر میخونی
خواستم برم که جیمین ساق دستمو گرفت کشید طرفش
خواست چیزی بگه ولی نتونست
_واقعا که
رفت تو یکی از اتاق ها و درو محکم کوبید
منم رفتم پیش مینهو و باهاش درس کار کروم ولی نمیدونم اون حواسش به درس بود یا به من
+اوه مینهو چیشد فعمیدی؟
مینهو:اوهوم
برای اینکه اطمینان بشم براش چند تا نمونه نوشتم و دادم بهش باورم نمیشه قشنگ یاد گرفته بود
+آفرین خیلی قشنگ یاد گرفتی
مینهو:به لطف شما استاد
+خواهش میکنم وظیفمه
مینهو:منم وظیفمه که خوب درس بخونم و استادمو خوشحال کنم
در هین حرف زدن هی بهم نزدیک تر میشد و خودشو لوس میکرد
که یهو گوشیش زنگ خورد و رفت تا جواب بده
بعد اینکه جواب داد
مینهو:مامانم بود من باید برم ممنونم ازت سوج..استاد
+خواهش میکنم هر جایی هم اشکال داری میتونی بپرسی
مینهو:باش
_مگه نباید بهت بگه استاد؟
+خوب همسنیم
_بشین تو ماشین
نشستیم
_چه ربطی داره؟
+چی ربطی داره؟
_اون پسره که ماسک زده بود رو میگم چه ربطی داره که همسنین؟
+وایی ولش کن دیگه بریم خونه
_دلت تنبیه میخواد؟
+معلومه که نه
_وای انگاری میخواد
+خیر
رسیدیم خونه و با جیمین رفتیم خونه از بیرون غذا سفارش دادیم و نشستیم خوردیم بعد اینکه تمیز کردم جیمین سرش تو گوشی بود که یهو بلند شد و اومد سمتم کوبوندم به دیوار
+چته؟
_خیلی وقته باهام رابطه نداری
+میدونم ولی الان وقتش نیس
خواستم برم ولی مانعم شد
+هومم؟
_خیلی هم وقتشه
+نه خیر نیس
بدون اینکه به حرفم گوش کنه دستشو رو صورتم نواز وار میکشید
و خواست ببوستم که زنگ درو زدن
_مگه کسی آدرس خونمونو میدونه؟
+نه
ولی با یاد اینکه آدرس خونه رو به مینهو داده بودم خواستم درو باز کنم که جیمین دستمو گرفت و به عقب کشید
_خودم باز میکنم
جیمین درو باز کرد و بله مینهو پشت در بود
مینهو:عامم سلام
_تو اینجا چیکار میکنی؟ببینم مگه تو همونی نیستی که تو رستورانم دیدمت؟
مینهو:ارع
_چی میخوای
مینهو:اومدم تا سوجین بهم درس یاد بده
_اولن اونو نباید سوجین صدا کنی باید استاد بگی دوما تو آدرس خونمون رو از کجا میدونی؟
مینهو:سوج..یعنی استاد بهم دادن
_خیر تو درس کار نمیکنی برو تقویتی تا بلد باشی
خواست درو ببنده که جلوشو گرفتم
+امم جیمین زشته
_چی چیو زشته؟
+من گفتم بیاد تا باهاش درس کار کنم
_گفتم که نه نه نه
+ججیییممییننن
_هوووومممم
+از جلوی در برو کنار
آروم هلش دادم
+مینهو بیا تو
مینهو:ممنون خوب اتاقت کجاست؟
_هه ببین توروخدا تو اتاقمونو میخوای چیکار؟
مینهو:پس کجا درس بخونیم؟
_همینجا تو سالن
+جیمین دخالت نکن بیا بریم اتاق اونجا راحت تر میخونی
خواستم برم که جیمین ساق دستمو گرفت کشید طرفش
خواست چیزی بگه ولی نتونست
_واقعا که
رفت تو یکی از اتاق ها و درو محکم کوبید
منم رفتم پیش مینهو و باهاش درس کار کروم ولی نمیدونم اون حواسش به درس بود یا به من
+اوه مینهو چیشد فعمیدی؟
مینهو:اوهوم
برای اینکه اطمینان بشم براش چند تا نمونه نوشتم و دادم بهش باورم نمیشه قشنگ یاد گرفته بود
+آفرین خیلی قشنگ یاد گرفتی
مینهو:به لطف شما استاد
+خواهش میکنم وظیفمه
مینهو:منم وظیفمه که خوب درس بخونم و استادمو خوشحال کنم
در هین حرف زدن هی بهم نزدیک تر میشد و خودشو لوس میکرد
که یهو گوشیش زنگ خورد و رفت تا جواب بده
بعد اینکه جواب داد
مینهو:مامانم بود من باید برم ممنونم ازت سوج..استاد
+خواهش میکنم هر جایی هم اشکال داری میتونی بپرسی
مینهو:باش
۵.۵k
۲۵ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.