my life is yours2
واقعا تو عمرم غیر اسمات ننوشتم ب بزرگی خودتون ببخشید
______________________________
+من نمیتونم
=یعنی چی ک نمیتونی؟؟
مگه اصلا خواسته تو هم مهمه؟
+ولی من میخوام امشب....
خواستی بگی با جیهوپ باشی ولی ترسیدی ک تهدیدش کنن پس ساکت شدی
=شب چی؟چی مهمتر از جونگکوکه؟؟
یا بهتر بگم چی مهمتر از جون جی هوپه
×بسه انقدر تهدیدش نکن ته*تهیونگ خودمون*
پشت سرت رو نگاه کردی خب شاید از جونگکوک میترسیدی ولی وجودش الان لازم بود چون تهیونگ از اون بدتر بود و غیر قابل پیشبینی و صدالبته بی رحم اینکه برادر ناتنی کیم تهیونگ رئیس مافیای بزرگ کره عاشقت باشه هم خوبه هم بد ولی برای تو فقط جنبه منفی داشت چون تو خودت ی عشق داشتی ک همه قلبت و گرفته بود
=ولی اون نمیخواد امشب کنارت باشه
×چرا ا/ت؟
چیزی شده؟!
با این ک اون روی سگش رو وقتی داشت با بقیه رفتار میکرد دیده بودی اما همیشه با تو مهربون و صافت*راحت* بود
+راستش امم..
×نترس این فقط ی شام خوردن ساده اس
+میشه ی شب دیگه باشه
=چرا باید نظر تو مهم باشه
× ته لطفا این ب من مربوط میشه
حتما فرداشب خوبه؟
+امم اره
×باشه من باید برم میخوای تورم برسوتم ایستگاه خبر؟؟
با نگاهی ک تهیونگ بهت کرد فهمیدی ک باید رد کنی چون بالاخره اون تنها و بدون کوکی گیرت میاورد و تهدیدت میکرد
+نه...نه من بعدا خودم میرم
×باشه پس من میرم
بعو بوسیدن گونت از اونجا خارج شد
دور از چشم تهیونگ جای لباش و پاک کردی
×ببین بهت چی میگم هرزه کوچولو اون نمیدونه ک تو با جانگ هوسوک تو رابطه ای و اگ بفهمه خودم میکشمش قرارمون ک یادت نرفته؟؟
مگه میشد اون روز نحس و اتفاقاتش رو فراموش کنی؟
+چشم حواسم هست
=حالا ام گمشو بیرون
از اونجا خارج شدی
چرا تو؟؟
باید میرفتی ایستگاه خبری
گوشیت و خاموش کردی
بعد از پیاده شدن از اتوبوس وارد ساختمون شدی
هه دوباره ی روز فاکی دیگه
.....
ب ساعت روی دیوار نگاه کردی ساعت ۹ بود جی هوپ هنوز زنگ نزده بود همیشه همینجوری بود انقدر کار میکردی تا جی هوم زنگ بزنه و بعد برگردی خونه
پس ب کارت ادامه دادی
........
صدا های نامفهومی رو شنیدی و حس کردی رو هوایی اما انقدر خسته بودی و دوباره چشمات رو رو هم گزاشتی و خوابیدی(خوابیدن ک چ عرض کنم مثل خرس بیهوش شدی)
..........
چشمات و باز کردی و یاد دیشب افتادی از جات پریدی ی دقیقه ب دور و برت نگاه کردی و دوباره رو تخت افتادی
_ا/ت چرا گوشبت و خاموش کرده بودی؟؟
+هوبا ببخشید یادم نبود
_یعنی اگ من بهت زنگ نزنم تو نمیای خونه؟
+نه(شعور ندری؟:/)
_اگ من نبودم موشا تا صبح خورده بودنت
+جی هوووووپ
_اون وقت من بدون ا/ت میشدم😂
+گرسنمه🥺
_بعله چون میدونم سرکار خانم همیشه گشنشونه غذا رو میزه دستت و دراز کن بگیر بخور نکنه میخوای بزارم دهنت؟
*زدن آرنج ب پهلوی جیهوپ*
_😂خب حالا ولی دارم ب این فکر میکنم ک تو حامله بشی چی میشه اون وقت کل سئول و باید بدم بخوری
😂😂
+جیهووووووپ*پارت کردن بالش*
بعد خوردن صبحونه(صبحونه نبود ناهار بود خانم دیر بیدار شدن)
رفتی ی دوش گرفتی لباسای جاذابتو پوشیدی و رفتی پایین
+جیهوپی میای بریم خرید؟!🥺لطفا!!
_باش من اماده ام راستش خودمم منتظرت بودم
دستتو کردی تو دستشو از خونه زدین بیرون
......
*خونه جیهوپ*
+آیگووو خیلی خوشگذشت ولی فکر کنم تو اون لباس خرگوشیه خیلی کیوت شم
_تو تو همه ی لباسا کیوت و سکسیی بیب
+ب ددیم رفتم🙃
_الان منظورت از ددی گفتن چی بود؟
+جانگ هوسوک منحرف شدن ممنوع الان ۶ ساعته ک دارم راه میرم و خرید میکنم کمرم داره میشکنه
_ولی ما الن تو تختیم؟!
+البته شام رو فراموش کردم خیلی شام خوش مزه بود مرسی هوبا...
_الان بحث و عوض کردی؟؟
....خوابالو من دارم خرف میزنم تو میخوابی؟
.........
_وای جیهوم دیرم شد همش تقصیر توعخ دیروز نباید میرفتیم بیرون و من اونطوری خسته میشدم و تا لنگ ظهر بخوابم😫😫😫
+عیب نداره بیب بیا رسیدیم پیاده شو
سریع از ماشین پریدی بیرون و وارد ساختمون شدی رفتی داخل و رو میز کارت نشستی ک
$ببخشید خانم ا/ت ی نفر با شما کار دارن
گوشی و ورداشتی
×همین الان بیا اینجا
تا حالا کوک بهت نگفته بود ک بری پیشش عجیب بود ولی صداش ترسناک شده بود واسه همین وسایلت و جمع کردی و میدونستی ک کیم تهیونگ ب رئیست پول داده تا در دهنش و ببنده پس رفتی پیشش
________
اوکی این پارت و طولانی نوشتم
چون چیز مهمی نداشت خواستم ی جای مهم پیدا کنم
نظر بدید
ب نظرتون کوک ا/ت رو چیکار داره؟؟؟
جان هرکی دوس دارین کامنت بدیت فقط لایک نکنین😫🥀
______________________________
+من نمیتونم
=یعنی چی ک نمیتونی؟؟
مگه اصلا خواسته تو هم مهمه؟
+ولی من میخوام امشب....
خواستی بگی با جیهوپ باشی ولی ترسیدی ک تهدیدش کنن پس ساکت شدی
=شب چی؟چی مهمتر از جونگکوکه؟؟
یا بهتر بگم چی مهمتر از جون جی هوپه
×بسه انقدر تهدیدش نکن ته*تهیونگ خودمون*
پشت سرت رو نگاه کردی خب شاید از جونگکوک میترسیدی ولی وجودش الان لازم بود چون تهیونگ از اون بدتر بود و غیر قابل پیشبینی و صدالبته بی رحم اینکه برادر ناتنی کیم تهیونگ رئیس مافیای بزرگ کره عاشقت باشه هم خوبه هم بد ولی برای تو فقط جنبه منفی داشت چون تو خودت ی عشق داشتی ک همه قلبت و گرفته بود
=ولی اون نمیخواد امشب کنارت باشه
×چرا ا/ت؟
چیزی شده؟!
با این ک اون روی سگش رو وقتی داشت با بقیه رفتار میکرد دیده بودی اما همیشه با تو مهربون و صافت*راحت* بود
+راستش امم..
×نترس این فقط ی شام خوردن ساده اس
+میشه ی شب دیگه باشه
=چرا باید نظر تو مهم باشه
× ته لطفا این ب من مربوط میشه
حتما فرداشب خوبه؟
+امم اره
×باشه من باید برم میخوای تورم برسوتم ایستگاه خبر؟؟
با نگاهی ک تهیونگ بهت کرد فهمیدی ک باید رد کنی چون بالاخره اون تنها و بدون کوکی گیرت میاورد و تهدیدت میکرد
+نه...نه من بعدا خودم میرم
×باشه پس من میرم
بعو بوسیدن گونت از اونجا خارج شد
دور از چشم تهیونگ جای لباش و پاک کردی
×ببین بهت چی میگم هرزه کوچولو اون نمیدونه ک تو با جانگ هوسوک تو رابطه ای و اگ بفهمه خودم میکشمش قرارمون ک یادت نرفته؟؟
مگه میشد اون روز نحس و اتفاقاتش رو فراموش کنی؟
+چشم حواسم هست
=حالا ام گمشو بیرون
از اونجا خارج شدی
چرا تو؟؟
باید میرفتی ایستگاه خبری
گوشیت و خاموش کردی
بعد از پیاده شدن از اتوبوس وارد ساختمون شدی
هه دوباره ی روز فاکی دیگه
.....
ب ساعت روی دیوار نگاه کردی ساعت ۹ بود جی هوپ هنوز زنگ نزده بود همیشه همینجوری بود انقدر کار میکردی تا جی هوم زنگ بزنه و بعد برگردی خونه
پس ب کارت ادامه دادی
........
صدا های نامفهومی رو شنیدی و حس کردی رو هوایی اما انقدر خسته بودی و دوباره چشمات رو رو هم گزاشتی و خوابیدی(خوابیدن ک چ عرض کنم مثل خرس بیهوش شدی)
..........
چشمات و باز کردی و یاد دیشب افتادی از جات پریدی ی دقیقه ب دور و برت نگاه کردی و دوباره رو تخت افتادی
_ا/ت چرا گوشبت و خاموش کرده بودی؟؟
+هوبا ببخشید یادم نبود
_یعنی اگ من بهت زنگ نزنم تو نمیای خونه؟
+نه(شعور ندری؟:/)
_اگ من نبودم موشا تا صبح خورده بودنت
+جی هوووووپ
_اون وقت من بدون ا/ت میشدم😂
+گرسنمه🥺
_بعله چون میدونم سرکار خانم همیشه گشنشونه غذا رو میزه دستت و دراز کن بگیر بخور نکنه میخوای بزارم دهنت؟
*زدن آرنج ب پهلوی جیهوپ*
_😂خب حالا ولی دارم ب این فکر میکنم ک تو حامله بشی چی میشه اون وقت کل سئول و باید بدم بخوری
😂😂
+جیهووووووپ*پارت کردن بالش*
بعد خوردن صبحونه(صبحونه نبود ناهار بود خانم دیر بیدار شدن)
رفتی ی دوش گرفتی لباسای جاذابتو پوشیدی و رفتی پایین
+جیهوپی میای بریم خرید؟!🥺لطفا!!
_باش من اماده ام راستش خودمم منتظرت بودم
دستتو کردی تو دستشو از خونه زدین بیرون
......
*خونه جیهوپ*
+آیگووو خیلی خوشگذشت ولی فکر کنم تو اون لباس خرگوشیه خیلی کیوت شم
_تو تو همه ی لباسا کیوت و سکسیی بیب
+ب ددیم رفتم🙃
_الان منظورت از ددی گفتن چی بود؟
+جانگ هوسوک منحرف شدن ممنوع الان ۶ ساعته ک دارم راه میرم و خرید میکنم کمرم داره میشکنه
_ولی ما الن تو تختیم؟!
+البته شام رو فراموش کردم خیلی شام خوش مزه بود مرسی هوبا...
_الان بحث و عوض کردی؟؟
....خوابالو من دارم خرف میزنم تو میخوابی؟
.........
_وای جیهوم دیرم شد همش تقصیر توعخ دیروز نباید میرفتیم بیرون و من اونطوری خسته میشدم و تا لنگ ظهر بخوابم😫😫😫
+عیب نداره بیب بیا رسیدیم پیاده شو
سریع از ماشین پریدی بیرون و وارد ساختمون شدی رفتی داخل و رو میز کارت نشستی ک
$ببخشید خانم ا/ت ی نفر با شما کار دارن
گوشی و ورداشتی
×همین الان بیا اینجا
تا حالا کوک بهت نگفته بود ک بری پیشش عجیب بود ولی صداش ترسناک شده بود واسه همین وسایلت و جمع کردی و میدونستی ک کیم تهیونگ ب رئیست پول داده تا در دهنش و ببنده پس رفتی پیشش
________
اوکی این پارت و طولانی نوشتم
چون چیز مهمی نداشت خواستم ی جای مهم پیدا کنم
نظر بدید
ب نظرتون کوک ا/ت رو چیکار داره؟؟؟
جان هرکی دوس دارین کامنت بدیت فقط لایک نکنین😫🥀
۲۳.۰k
۰۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.