فیک چگونه تونستی پارت 4
از زبان تهیونگ 🤍
گفتم خببب آمممممم مننننننن گفت. بدو دیگههه حوصله ندارم فک مکتو میارم پایینننننااا
مامانش از خونه اومد بیرون دادی کشید و گفت چرا دارین دم در خونه من گوهههه می خورییننننننننن هاااااا ؟؟؟؟؟؟ من و ا.ت عین سگ ترسیده بودیم و همو بغل کرده بودیم از ترس . گفتم خانم جانگ اممم من اومدم کههه....بههه..... دخترتون..... بگممممم....کههه......(مامانش گفت.بدوووووووووووو من که بی کار نیستممم)
گفتم..عاشقشمممممممممممممممممم
از زبان ا.ت 🩶
چییییی الان چههه گوهییی خوردییییییییییی؟؟؟
بعد آروم موم رو انداختم پشت گوشمو گفتم خب منم روت کراش دارم🫀
میایی باهمم.........
این داستان ادامه دارد...
گفتم خببب آمممممم مننننننن گفت. بدو دیگههه حوصله ندارم فک مکتو میارم پایینننننااا
مامانش از خونه اومد بیرون دادی کشید و گفت چرا دارین دم در خونه من گوهههه می خورییننننننننن هاااااا ؟؟؟؟؟؟ من و ا.ت عین سگ ترسیده بودیم و همو بغل کرده بودیم از ترس . گفتم خانم جانگ اممم من اومدم کههه....بههه..... دخترتون..... بگممممم....کههه......(مامانش گفت.بدوووووووووووو من که بی کار نیستممم)
گفتم..عاشقشمممممممممممممممممم
از زبان ا.ت 🩶
چییییی الان چههه گوهییی خوردییییییییییی؟؟؟
بعد آروم موم رو انداختم پشت گوشمو گفتم خب منم روت کراش دارم🫀
میایی باهمم.........
این داستان ادامه دارد...
۲.۸k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.