مدرسه ی جادویی p1
ویو کوک
صبح با زنگ گوشیم بیدار شدم و رفتم دسشویی و اماده شدم خیلی خوشحال بودم که بلخره به این مدرسه رفتم دل تو دلم نیست تا مدرسه رو ببینم
تو همین افکار بودم که چشم به ساعت افتاد بدو بدو رفتم یونیفرم پوشیدم و به سمت مدرسه راه افتادم....
توی راه یه پسر خیل خوش تیپو دیدم با موتورش امد سمتم و صدام کرد
پسر: هی بچه تو تازه واردی نه؟
کوک: بله من تازه واردم
پسر:اسمت چیه؟
کوک:اسمم جئون جانگ کوکه
پسر: خوبه فک کنم تو مدرسه قراره خیلی همو ببینیم
و رفت
من رسیدم به مدرسه اینجا همه قدرتای عجیب غریب داشتن منم یه کنترل کننده ی(این افراد تمایل به انجام هرکاری که اراده کنن رو دارن) سطح 2 بودم
رفتم توی سالن مدرسه که یه پسرو دیدم
خب این پارت اول بود
صبح با زنگ گوشیم بیدار شدم و رفتم دسشویی و اماده شدم خیلی خوشحال بودم که بلخره به این مدرسه رفتم دل تو دلم نیست تا مدرسه رو ببینم
تو همین افکار بودم که چشم به ساعت افتاد بدو بدو رفتم یونیفرم پوشیدم و به سمت مدرسه راه افتادم....
توی راه یه پسر خیل خوش تیپو دیدم با موتورش امد سمتم و صدام کرد
پسر: هی بچه تو تازه واردی نه؟
کوک: بله من تازه واردم
پسر:اسمت چیه؟
کوک:اسمم جئون جانگ کوکه
پسر: خوبه فک کنم تو مدرسه قراره خیلی همو ببینیم
و رفت
من رسیدم به مدرسه اینجا همه قدرتای عجیب غریب داشتن منم یه کنترل کننده ی(این افراد تمایل به انجام هرکاری که اراده کنن رو دارن) سطح 2 بودم
رفتم توی سالن مدرسه که یه پسرو دیدم
خب این پارت اول بود
۴.۶k
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.