عاشق شدن part³
تهیونگ سفارششو گفت از همه ساده تر بود نودل
یجوری بهم نگاه میکرد که فکر کردم کار اشتباهی کردم
چون رئیس گفته بود حواسمو جمع کردم و رفتم سمت آشپزخونه تا سفارش هارو به آشپز بگم
و بعد رفتم سر صندوق وایستادم که یهو تهیونگ اومد سمتم
ویو تهیونگ
رفتم سمت صندوق چون خیلی تشنم بود که ازم پرسید
دختر کیوته:به چیزی نیاز دارین
تهیونگ:میتونم اسمتون رو بدونم
دختر کیوته:امم بله من ا.ت هستم
تهیونگ:اوهوم منم تهیونگ هستم
ا.ت:خوشبختم ،چیزی لازم دارین
تهیونگ:امم بله آب میخواستم
ا.ت:بله الان براتون میارم
تهیونگ :ممنون
آب رو آورد و من هم رفتم سمت میز پیش پسرا
ویو ا.ت
اومد سمتم ازش پرسیدم که چیزی نیاز داره
اسمم رو پرسید اسمم رو گفتم اونم اسمش رو گفت بعد دوباره پرسیدم که چیری نیاز داره یا نه اون گفت که آب میخواد آب رو دادم و تهیونگ خیلی با ادب تشکر کردو رفت
وقتی اسمم رو پرسید نگران شدم که نکنه میخواد اسمم رو به رئیس بده
*ذهن ا.ت[اما اون با لبخند اسمم رو پرسید]
اونا بعداز دوساعت و بیست دقیقه از کافی شاپ خارج شدن
یجوری بهم نگاه میکرد که فکر کردم کار اشتباهی کردم
چون رئیس گفته بود حواسمو جمع کردم و رفتم سمت آشپزخونه تا سفارش هارو به آشپز بگم
و بعد رفتم سر صندوق وایستادم که یهو تهیونگ اومد سمتم
ویو تهیونگ
رفتم سمت صندوق چون خیلی تشنم بود که ازم پرسید
دختر کیوته:به چیزی نیاز دارین
تهیونگ:میتونم اسمتون رو بدونم
دختر کیوته:امم بله من ا.ت هستم
تهیونگ:اوهوم منم تهیونگ هستم
ا.ت:خوشبختم ،چیزی لازم دارین
تهیونگ:امم بله آب میخواستم
ا.ت:بله الان براتون میارم
تهیونگ :ممنون
آب رو آورد و من هم رفتم سمت میز پیش پسرا
ویو ا.ت
اومد سمتم ازش پرسیدم که چیزی نیاز داره
اسمم رو پرسید اسمم رو گفتم اونم اسمش رو گفت بعد دوباره پرسیدم که چیری نیاز داره یا نه اون گفت که آب میخواد آب رو دادم و تهیونگ خیلی با ادب تشکر کردو رفت
وقتی اسمم رو پرسید نگران شدم که نکنه میخواد اسمم رو به رئیس بده
*ذهن ا.ت[اما اون با لبخند اسمم رو پرسید]
اونا بعداز دوساعت و بیست دقیقه از کافی شاپ خارج شدن
۵.۵k
۰۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.