منو گذاشت تو اتاقم لباسام رو عوض کردم و موهامو مرتب
کردم و اومدم بیرون
ا.ت. مرتیکه بیشور سر کلاس بودم این ادم داشتم درس میخوندم دیگه
کوک. با کی داری صحبت میکنی بیبی ؟
ا.ت . پدر من دخترتونم لطفا اینطوری صدام نکنین
کوک. من هرجور که دلم بخواد صدات میکنم و توهم هرکاری که گفتم میگی چشم فهمیدی؟
ا.ت. اوففف چشم
کوک. افرین حالا بیا اینجا پیش من
ا.ت. چیکار دارین؟
کوک. بشین، رو من
ا.ت. نه
کوک. گفتم بشین رو من(عصبی)
ا.ت. چشم(با حرص)
رو پاش نشستم و منو از پشت بقل کرد و..
ا.ت. مرتیکه بیشور سر کلاس بودم این ادم داشتم درس میخوندم دیگه
کوک. با کی داری صحبت میکنی بیبی ؟
ا.ت . پدر من دخترتونم لطفا اینطوری صدام نکنین
کوک. من هرجور که دلم بخواد صدات میکنم و توهم هرکاری که گفتم میگی چشم فهمیدی؟
ا.ت. اوففف چشم
کوک. افرین حالا بیا اینجا پیش من
ا.ت. چیکار دارین؟
کوک. بشین، رو من
ا.ت. نه
کوک. گفتم بشین رو من(عصبی)
ا.ت. چشم(با حرص)
رو پاش نشستم و منو از پشت بقل کرد و..
۲.۶k
۲۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.