hello

اومدم یه چیزی بگم...
دلیل اینکه پارت قاتل وحشی رو شروع نکردم و سناریو باجی رو ادامه نمیدم به خاطر باشگاه و مدرسه س که یعنی وقت نمیکنم پارت بدم و اگرم بیکار باشم گشادی نمیزاره...این روزا خیلی افسرده ام و وضیعت طبق روال نیست......
خودم مطمئن نیستم چرا دارم این حرفو میزنم ولی دلم میخواد یکم از حرفای دلمو تایپ کنم...
راستش من از نظر ظاهری شاد و شنگول و کرمو هستم ولی بهد یه سری اتفاقای و مسئله های شخصی خیلی پوکر شدم و دیگه اون حالت سابق رو ندارم...میشه از گفت از نظر خانوادم بی احساس و ترسناک شدم...
نباید بگم ولی...
خانوادم مشکل مالی دارن و زندگیمون چندان عادی و معمولی نیست...همه اعضای خانواده خیلی دارن اذیت میشن و مامان و بابام دیگه زیاد با منو خواهرم مهربون رفتار نمیکنن..
منم از لحاظ روحی خیلی شکسته شدم... مامان و بابام سرزنشم میکنن که چرا رفتارم تغییر کرده و با همه ترسناک و بد رفتار میکنم...اونا ندیدن که چقد ناراحتم و خودم دارم به اندازه اونا اذیت میشم...

دیگه بیشتر از این نمیتونم تایپ کنم...
حرف زدن راجب اینا به جای اینکه منو سبک کنه بیشتر داره افسرده ترم میکنه...

سایونارا دوستان....