ا/ت=عوضی دستم رو ول کن
ا/ت=عوضی دستم رو ول کن
جیمین خیلی که عصبانی بود ا/ت رو روی زمین پرت کرد و شروع کرد به لگد زدنش اعضا که فقط داشتن نگاه میکردن و از ترس هیچ کاری نمیکردن کوک هم که یه گوشه ی خونه افتاده بود و از درد توی خودش جمع شده بود بعد از کلی لگد های جیمین به شکم ا/ت،ا/ت یهو خون آورد بالا و بیهوش شد جیمین ا/ت رو بغل کرد و گذاشت توی ماشین و بردش بیمارستان پرستار ها اومد بالا سر ا/ت و بردنش توی اتاق عمل
(پرش زمانی به نیم ساعت بعد)
ویو جیمین
نشسته بودم روی صندلی که اعضا هم اومدن از عصبانیت دستی توی موهام کشیدم چون هی کوک سوال میپرسید بلند شدم برم آب بخورم که دکتر اومد
دکتر=همراه خانم کیم
جیمین=منم حال همسرم چطوره
دکتر=نگران نباشید حال هر دوستاشون خوبه
جیمین=دوتاشون؟
دکتر=بله دیگه مادر و بچه رو میگم
جیمین=بچه
دکتر=بله خبر نداشتید همسرتون دوقلو باردار هستند تبریک میگم
ویو کوک
تا دکتر اون حرف هارو زد انگار آب یخ ریختن روی سرم من با ا/ت رابطه نداشتم پس این بچه ی جیمین بود از یه طرف ناراحت بودم و از یه طرف هم خوشحال بدم
کوک=تبریک میگم داداش
جیمین=مرسی داداش
(همدیگه رو بغل کردن)
اعضا هم تبریک گفتن جیمین شماره ی اتاق ا/ت رو پرسید و رفت توی اتاق که با چیزی که دید خشکش زد اون...
خماری ببخشید بد بود اینو بخاطر یه کیوت گذاشتم دوستون دارم پارت های بعد قراره هیجانی بشه💜🩷
جیمین خیلی که عصبانی بود ا/ت رو روی زمین پرت کرد و شروع کرد به لگد زدنش اعضا که فقط داشتن نگاه میکردن و از ترس هیچ کاری نمیکردن کوک هم که یه گوشه ی خونه افتاده بود و از درد توی خودش جمع شده بود بعد از کلی لگد های جیمین به شکم ا/ت،ا/ت یهو خون آورد بالا و بیهوش شد جیمین ا/ت رو بغل کرد و گذاشت توی ماشین و بردش بیمارستان پرستار ها اومد بالا سر ا/ت و بردنش توی اتاق عمل
(پرش زمانی به نیم ساعت بعد)
ویو جیمین
نشسته بودم روی صندلی که اعضا هم اومدن از عصبانیت دستی توی موهام کشیدم چون هی کوک سوال میپرسید بلند شدم برم آب بخورم که دکتر اومد
دکتر=همراه خانم کیم
جیمین=منم حال همسرم چطوره
دکتر=نگران نباشید حال هر دوستاشون خوبه
جیمین=دوتاشون؟
دکتر=بله دیگه مادر و بچه رو میگم
جیمین=بچه
دکتر=بله خبر نداشتید همسرتون دوقلو باردار هستند تبریک میگم
ویو کوک
تا دکتر اون حرف هارو زد انگار آب یخ ریختن روی سرم من با ا/ت رابطه نداشتم پس این بچه ی جیمین بود از یه طرف ناراحت بودم و از یه طرف هم خوشحال بدم
کوک=تبریک میگم داداش
جیمین=مرسی داداش
(همدیگه رو بغل کردن)
اعضا هم تبریک گفتن جیمین شماره ی اتاق ا/ت رو پرسید و رفت توی اتاق که با چیزی که دید خشکش زد اون...
خماری ببخشید بد بود اینو بخاطر یه کیوت گذاشتم دوستون دارم پارت های بعد قراره هیجانی بشه💜🩷
۱۸.۳k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.