ماه انتقام ( part 10 )
تا در رو باز کردم دیدم یه نفر با اسلحه جلوم وایساده که ماسک زده .
؟ : به به منتظرت بودم !
هانول : تو کی هستی؟ ( آب دهنش رو قورت داد ) ؟ : تو دنبال من نمیگردی ؟ هانول : اها ( سرش رو کج کرد ) تو همونی هستی که سوآ رو کشت ، مگه نه ؟ ؟ : آره خودمم باهوش ؛ میخوام تو رو هم بفرستم پیشش ( بلند )
هانول : .....
" ویو جونگ کوک "
در ماشین رو قفل کردم که صدای تیر شنیدم ، به سمت خونه دویدم که یهو یکی دستمو گرفتو پیچوند .
جونگ کوک : اههه لعنتی ! ( نویسنده : یکی از هم دست های [؟] اینه که با علامت * بشناسیدش )
* : خب پسر ، راه بیوفت ( داد )
اون مرده منو انداخت داخل خونه . جونگ کوک : هانول ( ترس ) به طرف در اتاق رفتم ولی قفل بود ، هی دستگیره رو به روی پایین میدادم که یهو اون مرد با سیم گیوتین داشت خَفم میکرد (سیم گیوتین یک سیم بُرنده است که معمولا تو فیلم ها استفاده میشه )
خون از گلوم میریخت ، چشمام سیاهی میرفت که یهو یه گلدون رو روی سر مرده شکوندم ؛ بی هوش شد . اسلحه اش رو از جیبش در اوردم و به دو تا پاهاش شلیک کردم . به طرف در رفتم
جونگ کوک : هانول ، هانول صدام رو میشنوی ؛ طاقت بیار .
" ویو هانول "
باهاش درگیر شده بودم
توی شونم شلیک کرده بود ، میتونستم دردش رو حس کنم ولی اهمیت ندادن به اون درد باعث قوی تر شدن من میشد پس برای همین اهمیت نمیدادم . با جفت پاهام زدم تو صورتش ، افتاد زمین . (دستش رو روی نقابش گذاشت )
هانول : الان میفهم تو کی....
دستاش رو روی دستام گذاشت و منو با پاهاش هل داد . با کمر به دیوار خوردم . هانول : اههه ( بغض ) ؟ : انگار خیلی دوست داری هویتم رو بفهمی باشه بهت میگم کی هستم ولی قبل از اون باید بری پیش دوست جونت . هانول : ( بلند خندیدن ) ؟ : آره بخند ، خیلی وقته منتظره این لحظه ! اسلحش رو به طرف من گرفت . چشمام رو بستم تا اینکه.....
کیا خماری دوست دارن؟😆🤍
نگران نباشید لایک رو زیاد کنید ادامش رو میزارم😘
؟ : به به منتظرت بودم !
هانول : تو کی هستی؟ ( آب دهنش رو قورت داد ) ؟ : تو دنبال من نمیگردی ؟ هانول : اها ( سرش رو کج کرد ) تو همونی هستی که سوآ رو کشت ، مگه نه ؟ ؟ : آره خودمم باهوش ؛ میخوام تو رو هم بفرستم پیشش ( بلند )
هانول : .....
" ویو جونگ کوک "
در ماشین رو قفل کردم که صدای تیر شنیدم ، به سمت خونه دویدم که یهو یکی دستمو گرفتو پیچوند .
جونگ کوک : اههه لعنتی ! ( نویسنده : یکی از هم دست های [؟] اینه که با علامت * بشناسیدش )
* : خب پسر ، راه بیوفت ( داد )
اون مرده منو انداخت داخل خونه . جونگ کوک : هانول ( ترس ) به طرف در اتاق رفتم ولی قفل بود ، هی دستگیره رو به روی پایین میدادم که یهو اون مرد با سیم گیوتین داشت خَفم میکرد (سیم گیوتین یک سیم بُرنده است که معمولا تو فیلم ها استفاده میشه )
خون از گلوم میریخت ، چشمام سیاهی میرفت که یهو یه گلدون رو روی سر مرده شکوندم ؛ بی هوش شد . اسلحه اش رو از جیبش در اوردم و به دو تا پاهاش شلیک کردم . به طرف در رفتم
جونگ کوک : هانول ، هانول صدام رو میشنوی ؛ طاقت بیار .
" ویو هانول "
باهاش درگیر شده بودم
توی شونم شلیک کرده بود ، میتونستم دردش رو حس کنم ولی اهمیت ندادن به اون درد باعث قوی تر شدن من میشد پس برای همین اهمیت نمیدادم . با جفت پاهام زدم تو صورتش ، افتاد زمین . (دستش رو روی نقابش گذاشت )
هانول : الان میفهم تو کی....
دستاش رو روی دستام گذاشت و منو با پاهاش هل داد . با کمر به دیوار خوردم . هانول : اههه ( بغض ) ؟ : انگار خیلی دوست داری هویتم رو بفهمی باشه بهت میگم کی هستم ولی قبل از اون باید بری پیش دوست جونت . هانول : ( بلند خندیدن ) ؟ : آره بخند ، خیلی وقته منتظره این لحظه ! اسلحش رو به طرف من گرفت . چشمام رو بستم تا اینکه.....
کیا خماری دوست دارن؟😆🤍
نگران نباشید لایک رو زیاد کنید ادامش رو میزارم😘
۱۲.۷k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.