پروانه مشکی
رفتیم کلاس که یهو کوک کیفم رو برداشت و گذاشت رو میز خودش
کوک:بیا اینجا بشین
ا/ت:اوکی
کوک:افرین دختر خوب (ناز کردن سر ا/ت)
ا/ت:پوکر فیس برگشتم نگاهش کردم و دستشو گرفتم و فشار دادم دیدم دردش نمیگیره به یه حرکت دستشو چرخوندم
ا/ت:یادت باشه بهم دست نزنی
کوک:باشه باشه ولم کن کتفم درد گرفت تا دستم
دستشو ول کردم و نشستم رو میز که یهو تهیونگ امد تو و امد پیشم و دستشو انداخت دور گردنم
تهیونگ:چه خبر خانم ا/ت
ا/ت:خیلی رو اصابم بود که یهو کوک دستشو گرفت و پبچوند و خوابوند رو میز
کوک:یه بار دیگه به ا/ت دست بزنی همون دستتو میشکونم
تهیونگ خودشو خلاص کرد از دست کوک و جلوش وایساد گفت
تهیونگ:تو.کی باشی
کوک:من... من
تهیونگ:تو.. تو میدونستم جوابی نداری
کوک:نه جواب دارم من دوست پسرشم
تهیونگ :کسشعر نگو بابا
کوک:نه دارم راستشو میگم میخوای از ا/ت بپرس
ا/ت تمام این زمان داشت با دهن باز نگاه میکرد
ا/ت:خب اممم اره درست میگه
تهیونگ....
کوک:بیا اینجا بشین
ا/ت:اوکی
کوک:افرین دختر خوب (ناز کردن سر ا/ت)
ا/ت:پوکر فیس برگشتم نگاهش کردم و دستشو گرفتم و فشار دادم دیدم دردش نمیگیره به یه حرکت دستشو چرخوندم
ا/ت:یادت باشه بهم دست نزنی
کوک:باشه باشه ولم کن کتفم درد گرفت تا دستم
دستشو ول کردم و نشستم رو میز که یهو تهیونگ امد تو و امد پیشم و دستشو انداخت دور گردنم
تهیونگ:چه خبر خانم ا/ت
ا/ت:خیلی رو اصابم بود که یهو کوک دستشو گرفت و پبچوند و خوابوند رو میز
کوک:یه بار دیگه به ا/ت دست بزنی همون دستتو میشکونم
تهیونگ خودشو خلاص کرد از دست کوک و جلوش وایساد گفت
تهیونگ:تو.کی باشی
کوک:من... من
تهیونگ:تو.. تو میدونستم جوابی نداری
کوک:نه جواب دارم من دوست پسرشم
تهیونگ :کسشعر نگو بابا
کوک:نه دارم راستشو میگم میخوای از ا/ت بپرس
ا/ت تمام این زمان داشت با دهن باز نگاه میکرد
ا/ت:خب اممم اره درست میگه
تهیونگ....
۱۶.۱k
۲۱ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.