پارت دوم اسم گذاشتن براش
اسم سناریو شد عشق مخفی
#پارت_دوم
گذر زمان
سه هفته بعد
زیننگگگگ زیننننننگگگگگگگ
امممم ساعت چنده
پا شدم
دیدم به موقع بیدا شدم
اماده شدن صبحانه خوردم قرار بود برم خونه ی لونا تا بعدش من و اون با ماشین من بریم
خدافظ مامان
مامان. خدافظ کنسرت خوش بگذره
سوار ماشین شدم و رفتم خونه ی لونا واسه نهار
بعد از نهار یه زره استراحت کردیم و حرف زدیم بعد لونا گفت تا دیر نشده پاشیم بریم
قشنگ آرایش کردم لونا هم همینطور
رفتیم توی ماشین
خودم هم نمیفهمم چرا دارم با اونا میرم من که از اونا زیاد خوشم نمیاد البته همین یه زره علاقه رو هم به خاطر اونا دارم چون اون کل هفته ی قبل مجبورم کرد تا اهنگ بی تی اس گوش بدم
سوار ماشین شدم به اونا گفتم یادت نره گوشیتو برداری
گوشیشو برداشت و بعد اومد
راه افتادیم
نزدیک بودیم
#پارت_دوم
گذر زمان
سه هفته بعد
زیننگگگگ زیننننننگگگگگگگ
امممم ساعت چنده
پا شدم
دیدم به موقع بیدا شدم
اماده شدن صبحانه خوردم قرار بود برم خونه ی لونا تا بعدش من و اون با ماشین من بریم
خدافظ مامان
مامان. خدافظ کنسرت خوش بگذره
سوار ماشین شدم و رفتم خونه ی لونا واسه نهار
بعد از نهار یه زره استراحت کردیم و حرف زدیم بعد لونا گفت تا دیر نشده پاشیم بریم
قشنگ آرایش کردم لونا هم همینطور
رفتیم توی ماشین
خودم هم نمیفهمم چرا دارم با اونا میرم من که از اونا زیاد خوشم نمیاد البته همین یه زره علاقه رو هم به خاطر اونا دارم چون اون کل هفته ی قبل مجبورم کرد تا اهنگ بی تی اس گوش بدم
سوار ماشین شدم به اونا گفتم یادت نره گوشیتو برداری
گوشیشو برداشت و بعد اومد
راه افتادیم
نزدیک بودیم
۱.۳k
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.