فیک ران و ریندو پارت۶
ببخشید ولی شاید نتونم
بعد این تا یه مدت
پارت بدم
🍂🍁🦋_______________
ولی امروز که من خیلی کار دا...
ریو:وای امروز قرار بود با والهالا مبارزه کنیمممم
ران:خسته نباشی😑
ریندو:ریو لباسای منو ندیدیییی وقتی شستی کجا گذاشتی شوننننن
ریو:پپرر ررووو مگه من کلفتتم اینجور باهام حرف میزنی لاقل تشکر کنننن...من به تو دادمشون(دعوا های همیشگی منو خواهرم🤌)
ران:اونا لباسای تو نیستن اونجا مچالشون کردی؟؟؟؟
ریندو:مممچچااللهههههههههه؟؟؟؟؟؟
خلاصه بعد کلی دعوا رسیدن گنگ
الان اونجایین که مبارزه رخ میده....(بخدا من تاجایی که یادم میاد مینویسم چون خیلی وقته که دیدمش مثلاً اسم حادثه ها و جنگ هارو یادم نیست توروخدا پارم نکنیننن خیلی جاهارو هم ننوشتم مثلاً اونجا که تاکمیتچی به کیساکی مشت میزنه و اینا رو خودش رفت داستان از بعدش شروع میشه)
مایکی:حملههههههههههههه
ویو ریو
من حمله کردم و چنان میزدم که دیگه بهوشم نمیومدن
که یهو هانما منو زد
و من پرت شدم لامصب چقد قوی زد....اویییی
ریندو:هی ریو خوبی؟؟؟؟
ریو:خوبم تو ادامه بده
پاشدم و وقتی دیدم هانما با دراکن درگیره حمله کردم
و یه لگد از پشت به هانما زدم(ریو 90 قدرت مایکیو داره)
و اما هانمایی رو داریم که کتلت شده
اتمام جنگ(باجی زنده میمونه ولی راهی بیمارستان میشه)
خانه هایتانی ها
ریو لباس عوض کردم و
رفتم خوابیدم
فردا صبح
که یهو....
تامام
بعد این تا یه مدت
پارت بدم
🍂🍁🦋_______________
ولی امروز که من خیلی کار دا...
ریو:وای امروز قرار بود با والهالا مبارزه کنیمممم
ران:خسته نباشی😑
ریندو:ریو لباسای منو ندیدیییی وقتی شستی کجا گذاشتی شوننننن
ریو:پپرر ررووو مگه من کلفتتم اینجور باهام حرف میزنی لاقل تشکر کنننن...من به تو دادمشون(دعوا های همیشگی منو خواهرم🤌)
ران:اونا لباسای تو نیستن اونجا مچالشون کردی؟؟؟؟
ریندو:مممچچااللهههههههههه؟؟؟؟؟؟
خلاصه بعد کلی دعوا رسیدن گنگ
الان اونجایین که مبارزه رخ میده....(بخدا من تاجایی که یادم میاد مینویسم چون خیلی وقته که دیدمش مثلاً اسم حادثه ها و جنگ هارو یادم نیست توروخدا پارم نکنیننن خیلی جاهارو هم ننوشتم مثلاً اونجا که تاکمیتچی به کیساکی مشت میزنه و اینا رو خودش رفت داستان از بعدش شروع میشه)
مایکی:حملههههههههههههه
ویو ریو
من حمله کردم و چنان میزدم که دیگه بهوشم نمیومدن
که یهو هانما منو زد
و من پرت شدم لامصب چقد قوی زد....اویییی
ریندو:هی ریو خوبی؟؟؟؟
ریو:خوبم تو ادامه بده
پاشدم و وقتی دیدم هانما با دراکن درگیره حمله کردم
و یه لگد از پشت به هانما زدم(ریو 90 قدرت مایکیو داره)
و اما هانمایی رو داریم که کتلت شده
اتمام جنگ(باجی زنده میمونه ولی راهی بیمارستان میشه)
خانه هایتانی ها
ریو لباس عوض کردم و
رفتم خوابیدم
فردا صبح
که یهو....
تامام
۵.۹k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.