سناریو
وقتیباخودکاررویدستشونشکلمیکشیم
متیو:ده اخه بچه جون این چه کاریه تو میکنی؟مگه دست من دفتر نقاشی توعه؟ و وقتی میبینه ناراحت شدی به غلط کردن میوفته
.
.
.
.
تئودور:تو دفتر نقاشیت که پر میشه میایی سراغ دست من!
ا/ت:دلم میخواد
تئودور:بله کاملا صحیح،شما مختاری(😐مختار؟)
.
.
.
.
دراکو:داری چیکار میکنی؟
ا/ت:روی دست دوست پسرم نقاشی میکشم
وقتی اسم دوست پسر و اوردی هیچی نگفت فقط دستت و بوسید
.
.
.
.
لورنزو/ریگولوس:میخنده و میگه:منم بعدش برات نقاشی میکشم خانوم خانوما(چه بچای سازگاری)
.
.
.
.
تام:هیجی بهت نمیگه،اصلا این بشر با هیچکدوم از کارات مخالفتی نداره مگر اینه دست بزاری روی رو غیرتش!
متیو:ده اخه بچه جون این چه کاریه تو میکنی؟مگه دست من دفتر نقاشی توعه؟ و وقتی میبینه ناراحت شدی به غلط کردن میوفته
.
.
.
.
تئودور:تو دفتر نقاشیت که پر میشه میایی سراغ دست من!
ا/ت:دلم میخواد
تئودور:بله کاملا صحیح،شما مختاری(😐مختار؟)
.
.
.
.
دراکو:داری چیکار میکنی؟
ا/ت:روی دست دوست پسرم نقاشی میکشم
وقتی اسم دوست پسر و اوردی هیچی نگفت فقط دستت و بوسید
.
.
.
.
لورنزو/ریگولوس:میخنده و میگه:منم بعدش برات نقاشی میکشم خانوم خانوما(چه بچای سازگاری)
.
.
.
.
تام:هیجی بهت نمیگه،اصلا این بشر با هیچکدوم از کارات مخالفتی نداره مگر اینه دست بزاری روی رو غیرتش!
۷۳۸
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.