لیتل بوی(۴)
ویو کوک. با کارش تعجب کردم و خشکم زده بود و همراهی نمی کردم که کنار لبم رو گاز کوچیکی گرفت و مجبور شدم همراهی کنم که کمی بعد نفس کم آوردم و سعی کردم ازش جدا بشم که متوجه شد و ازم جدا شد ولی رو صورتش یه پوزخند از کار راضی بود که باعث می شد عصبی بشم ، بعد این که ازم جدا شد بدون حرفی بهش زول زدم و طوری که اون مک می زد می دونستم که الان لبام متورم شدن و قرمزن
ته.چیه جوجه؟من رئیستم و می تونم هر کاری با تو بکنم!(پوزخند و هات کنار گوش کوک طوری که لباش می خوره به لاله ی گوش کوک)
ته بعد گفتن این حرف از روی کوک پا می شه و می ره سمت در و قبل این که بره همون طوری که پشتش به کوک بود می گه. بهتره وقتی می یام رفته باشی اتاقت و بدون این که منتظر جواب کوک باشه رفت بیرون
ویو کوک.بعد این که کمی به خودم اومدم پاشدم اولش خواستم کمی تو اتاقش دنبال مدارک باشم ولی نمی خواستم روز اول دردسر درست کنم پس رفتم پایین که دیدم کیم نشسته بود رو کاناپه و داشت با گوشیش ور می رفت پس رفتم جلوش وایستادم . ر رئیس اتاقم من کجاست؟(کیوت و اروم)
ته.اوه بیبی بوی یادم رفت بهت بگم اتاقت هنوز آماده نیست و مجبوری پیش ددیت بخوابی
کوک.ددی؟(کیوت و تعجب)
ته.درسته! از این به بعد باید به من بگی ددی الانم بیا بشین رو پای ددیت بیبی بوی!(هات و خمار به کوک زول زده)
کوک با تردید رفت و آروم نشست رو پای تهیونگ و تهیونگ با یکی از دستاش کمر کوک رو گرفت و اون یکی دست رو گزاشت رو رون کوک(کوک شلوار پوشیده منحرفای محترم)
ویو تهیونگ. کوک کوچولو سعی می کرد با من چشم تو چشم نشه ، شاید خجالت می کشید ....درسته من علاقه ای به اون نداشتم و همه ی اینا یه هوس بود ولی می تونم بگم قرار نیست بهش آسیب بزنم ، همینجوری که بغلم بود چشمم به گردن سفیدش افتاد که معلوم بود مزه ی توتفرنگی می ده.......
☆شرط.۱۰ لایک☆
ته.چیه جوجه؟من رئیستم و می تونم هر کاری با تو بکنم!(پوزخند و هات کنار گوش کوک طوری که لباش می خوره به لاله ی گوش کوک)
ته بعد گفتن این حرف از روی کوک پا می شه و می ره سمت در و قبل این که بره همون طوری که پشتش به کوک بود می گه. بهتره وقتی می یام رفته باشی اتاقت و بدون این که منتظر جواب کوک باشه رفت بیرون
ویو کوک.بعد این که کمی به خودم اومدم پاشدم اولش خواستم کمی تو اتاقش دنبال مدارک باشم ولی نمی خواستم روز اول دردسر درست کنم پس رفتم پایین که دیدم کیم نشسته بود رو کاناپه و داشت با گوشیش ور می رفت پس رفتم جلوش وایستادم . ر رئیس اتاقم من کجاست؟(کیوت و اروم)
ته.اوه بیبی بوی یادم رفت بهت بگم اتاقت هنوز آماده نیست و مجبوری پیش ددیت بخوابی
کوک.ددی؟(کیوت و تعجب)
ته.درسته! از این به بعد باید به من بگی ددی الانم بیا بشین رو پای ددیت بیبی بوی!(هات و خمار به کوک زول زده)
کوک با تردید رفت و آروم نشست رو پای تهیونگ و تهیونگ با یکی از دستاش کمر کوک رو گرفت و اون یکی دست رو گزاشت رو رون کوک(کوک شلوار پوشیده منحرفای محترم)
ویو تهیونگ. کوک کوچولو سعی می کرد با من چشم تو چشم نشه ، شاید خجالت می کشید ....درسته من علاقه ای به اون نداشتم و همه ی اینا یه هوس بود ولی می تونم بگم قرار نیست بهش آسیب بزنم ، همینجوری که بغلم بود چشمم به گردن سفیدش افتاد که معلوم بود مزه ی توتفرنگی می ده.......
☆شرط.۱۰ لایک☆
۹.۲k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.