رویای اشنا part 40
ویو هوان
با یونجی رفتیم پایین تا صبحانه بخوریم.
÷فردا شب ماموریت داریم؟
٪اره
☆ببینید ما تصمیم گرفتیم که یونجی رو توی خونه بزاریم تا از دور مارو پشتیبانی کنه.
*چیییی 😧نه من میخوام باهاتون بیام🙁
_ولی اینجوری اگه ما گیر بیوفتیم دیگه کسی نیست که نجاتمون بده
*خب پس هوان بمونه منو ببرین😎
+من؟ نه نه نه امکان نداره
*پس کیونگ رو بزاریم😁
☆یونجی چون تو هکر هستی و ماهری..... البته تقریبا، بهتره تو خونه باشی.
*چشم😌
+زارت چه حرف گوش کن شدن خانم😐
*حرف گوش کن بودم
÷خیلیی
😒*
÷هه هه شوخی کردم😁
😒*
÷تهیونگ، کمک😐
_خب پس حله ما فردا شب میریم به عمارت black shadow
+حله😁
٪من و کیونگ میریم یکم خرید کنیم چیزی لازم ندارید؟
_نه قربونت برو خوش بگذره 😉
٪😐باشه
ویو کیونگ
رفتم توی اتاقم و یه لباس قهوه ایی با یه شلوار سفید پوشیدم و یه کم ارایش کردم و موهامو باز گذاشتم از اتاق اومد بیرون که دیدم تهیونگ هم اماده شده.
٪چقدر خوشگل شدی
÷ممنون توهم جذاب شدی
٪بریم؟
÷اره
رفتیم پایین
÷٪خداحافظ بچه ها
+_☆*خداحافظ
رفتیم به یک پاساژ بزرگ چند تا از مغازه هارو دیدیم و من دو دست لباس گرفتم و یه کم لوازم ارایشی بعد رفتیم تا برای تهیونگ خرید کنیم، وارد مغازه شدیم و من روی صندلی روبه روی اتاق پرو نشستم تا نظر بدم تهیونگ چهار تا لباس انتخواب کرد تا بپوشه. اولین لباسو پوشید
٪چطوره؟
÷نه
لباس دوم رو پوشید
... ٪
ادامه پارت بعد دوستان اینجا جا نشد😁❤
با یونجی رفتیم پایین تا صبحانه بخوریم.
÷فردا شب ماموریت داریم؟
٪اره
☆ببینید ما تصمیم گرفتیم که یونجی رو توی خونه بزاریم تا از دور مارو پشتیبانی کنه.
*چیییی 😧نه من میخوام باهاتون بیام🙁
_ولی اینجوری اگه ما گیر بیوفتیم دیگه کسی نیست که نجاتمون بده
*خب پس هوان بمونه منو ببرین😎
+من؟ نه نه نه امکان نداره
*پس کیونگ رو بزاریم😁
☆یونجی چون تو هکر هستی و ماهری..... البته تقریبا، بهتره تو خونه باشی.
*چشم😌
+زارت چه حرف گوش کن شدن خانم😐
*حرف گوش کن بودم
÷خیلیی
😒*
÷هه هه شوخی کردم😁
😒*
÷تهیونگ، کمک😐
_خب پس حله ما فردا شب میریم به عمارت black shadow
+حله😁
٪من و کیونگ میریم یکم خرید کنیم چیزی لازم ندارید؟
_نه قربونت برو خوش بگذره 😉
٪😐باشه
ویو کیونگ
رفتم توی اتاقم و یه لباس قهوه ایی با یه شلوار سفید پوشیدم و یه کم ارایش کردم و موهامو باز گذاشتم از اتاق اومد بیرون که دیدم تهیونگ هم اماده شده.
٪چقدر خوشگل شدی
÷ممنون توهم جذاب شدی
٪بریم؟
÷اره
رفتیم پایین
÷٪خداحافظ بچه ها
+_☆*خداحافظ
رفتیم به یک پاساژ بزرگ چند تا از مغازه هارو دیدیم و من دو دست لباس گرفتم و یه کم لوازم ارایشی بعد رفتیم تا برای تهیونگ خرید کنیم، وارد مغازه شدیم و من روی صندلی روبه روی اتاق پرو نشستم تا نظر بدم تهیونگ چهار تا لباس انتخواب کرد تا بپوشه. اولین لباسو پوشید
٪چطوره؟
÷نه
لباس دوم رو پوشید
... ٪
ادامه پارت بعد دوستان اینجا جا نشد😁❤
۱.۶k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.